tersely


بطور لب یاوموجز

جمله های نمونه

1. 'I won't,' he replied tersely.
[ترجمه گوگل]او به صراحت پاسخ داد: "نخواهم کرد "
[ترجمه ترگمان]او مختص را جواب داد: من این کار را نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "It's too late," he said tersely.
[ترجمه گوگل]با لحن کوتاهی گفت: خیلی دیر شده
[ترجمه ترگمان]او مختص را گفت: \" خیلی دیر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'We've already paid,' I explained tersely.
[ترجمه گوگل]به طور مختصر توضیح دادم: "ما قبلاً پرداخت کرده ایم "
[ترجمه ترگمان]مختصر توضیح دادم: ما قبلا پول دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Continue!' he said tersely.
[ترجمه گوگل]'ادامه هید!' او به طور مختصر گفت
[ترجمه ترگمان]ادامه بده! او مختص را گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Part one introduces Standby tersely and concisely.
[ترجمه گوگل]قسمت اول Standby را به طور مختصر و مختصر معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]بخش یک را به طور مختصر و مختصر به اختصار معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tersely phrased statement of a truth or opinion an adage.
[ترجمه گوگل]عبارتی کوتاه از یک حقیقت یا عقیده یک ضرب المثل
[ترجمه ترگمان]یک شرح مختصر و مختصر از یک حقیقت یا یک ضرب المثل معروف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Annixter had cursed him so vociferously and tersely that even Osterman was cowed.
[ترجمه گوگل]Annixter او را چنان با صدای بلند و کوتاه فحش داده بود که حتی اوسترمن را نیز گنده کرده بود
[ترجمه ترگمان]او با صدای بلند او را نفرین کرده بود و در آن لحظه حتی استرمان نیز از پا درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was Hitler who tersely forbade me to undertake any missions for the army.
[ترجمه گوگل]این هیتلر بود که به شدت مرا از انجام هر گونه مأموریتی برای ارتش منع کرد
[ترجمه ترگمان]هیتلر بود که به سرعت مرا از پذیرفتن هرگونه ماموریت برای ارتش منع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hafiz Issail tersely informed me that Israel force had broken the young cease - fire .
[ترجمه گوگل]حافظ اسائل به صراحت به من اطلاع داد که نیروهای اسرائیل آتش بس جوان را شکسته اند
[ترجمه ترگمان]حافظ Issail به طور مختصر به من اطلاع داد که نیروی اسرائیل آتش بس جوان را درهم شکسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nixon proceeded to respond, mercifully more tersely than Brezhnev.
[ترجمه گوگل]نیکسون با مهربانی شدیدتر از برژنف پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]نیکسون پاسخ داد، mercifully از (برژنف)به سرعت واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Local media tersely reported the news, describing the attacker as mentally ill.
[ترجمه گوگل]رسانه های محلی این خبر را به طور مختصر منتشر کردند و مهاجم را بیمار روانی توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]رسانه های محلی به طور خلاصه اخبار را گزارش دادند و مهاجم را بیمار روانی توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was tersely worded, but a significant breakthrough.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه بیان شد، اما یک پیشرفت مهم
[ترجمه ترگمان]مختصر و مختصر بود، اما یک موفقیت قابل توجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't write the use cases too tersely.
[ترجمه گوگل]موارد استفاده را خیلی کوتاه ننویسید
[ترجمه ترگمان]خیلی کوتاه از موارد استفاده نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each time he has been tersely rejected.
[ترجمه گوگل]هر بار به شدت طرد شده است
[ترجمه ترگمان]هر بار که او به مدت کوتاهی رد شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The thin man complained and continued to argue but no-one took notice but Michael, who growled tersely at his cowardice.
[ترجمه گوگل]مرد لاغر شکایت کرد و به بحث ادامه داد، اما هیچ کس به جز مایکل که از ترسو بودن او غرغر می کرد، توجهی نکرد
[ترجمه ترگمان]مرد لاغر گله کرد و به بحث ادامه داد، اما کسی متوجه نشد، اما مایکل که به آرامی به بزدلی او غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• concisely, succinctly, curtly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : terseness
✅️ صفت ( adjective ) : terse
✅️ قید ( adverb ) : tersely
say tersely
با کنایه گفتن ( of rudeness )
کوتاه و مختصر

بپرس