too little


(مقدار) بسیار کم، خیلی کم

جمله های نمونه

1. Too much spoils, too little is nothing.
[ترجمه گوگل]غنیمت زیاد، کم چیزی نیست
[ترجمه ترگمان]غنایم بسیار کم و بیش از حد ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Happiness is a way station between too little and too much.
[ترجمه گوگل]خوشبختی یک ایستگاه بین کم و زیاد است
[ترجمه ترگمان]خوشحالی یک ایستگاه راه بین خیلی کم و بیش از حد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Always remember too little, too much forgotten.
[ترجمه گوگل]همیشه خیلی کم، خیلی فراموش شده را به خاطر بسپار
[ترجمه ترگمان]همیشه به خاطر داشته باش، خیلی هم فراموش کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We talk too much,love too little and lie too often.
[ترجمه حمیده] ما آدم ها. زیاد حرف می زنیم. کم عشق می ورزیم و بسیار زیاد دروغ می گوییم
|
[ترجمه گوگل]ما بیش از حد صحبت می کنیم، کم عشق می ورزیم و اغلب دروغ می گوییم
[ترجمه ترگمان]بیش از حد حرف می زنیم، عشق بیش از حد کم است و بیش از حد دروغ می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have too little time to finish this work.
[ترجمه گوگل]من زمان کمی برای تمام کردن این کار دارم
[ترجمه ترگمان] من وقت زیادی دارم که این کار رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think I'm suffering from the effects of too little sleep.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از عوارض کم خوابی رنج می برم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم از اثرات خواب خیلی کم رنج می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What frustrates him is that there's too little money to spend on the project.
[ترجمه گوگل]چیزی که او را ناامید می کند این است که پول بسیار کمی برای صرف پروژه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که او را نا امید می کند این است که پول زیادی برای خرج کردن در این پروژه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Too much time is spent in primping, too little at work.
[ترجمه گوگل]زمان بسیار زیادی صرف چیدن چوب می شود، بسیار کم در محل کار
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی صرف کار کردن در primping می شود، کار زیادی در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We eat too little fresh food, relying instead on convenience foods.
[ترجمه گوگل]ما خیلی کم غذای تازه می خوریم و در عوض به غذاهای راحت تکیه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما غذای تازه کمی می خوریم و به جای آن به غذاهای راحتی تکیه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is too little certainty about the present state of the German economy.
[ترجمه گوگل]در مورد وضعیت فعلی اقتصاد آلمان اطمینان بسیار کمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قطعیت کمی در مورد وضعیت کنونی اقتصاد آلمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Too little exercise is a contributory factor in heart disease.
[ترجمه گوگل]ورزش بسیار کم یکی از عوامل موثر در بیماری قلبی است
[ترجمه ترگمان]ورزش بسیار کوچک یک عامل موثر در بیماری های قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The modern-day diet has too little fiber in it.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی امروزی دارای فیبر بسیار کمی است
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی مدرن خیلی کم فیبر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old king reposed too little power in the young chancellor.
[ترجمه گوگل]پادشاه پیر قدرت بسیار کمی را در صدراعظم جوان قائل شد
[ترجمه ترگمان]پادشاه پیر در صدر اعظم قدرت زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We can't ski because there's too little snow.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم اسکی کنیم زیرا برف کم است
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم اسکی کنیم چون برف زیادی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس