talky

/ˈtɔːki//ˈtɔːki/

معنی: پر حرف، حراف
معانی دیگر: پر گفت و شنود، پر از مکالمه، وراج، پر گوی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: talkier, talkiest
مشتقات: talkiness (n.)
(1) تعریف: talkative.
مشابه: talkative

(2) تعریف: having or including too much talk or dialogue.

- a talky film
[ترجمه گوگل] یک فیلم پر حرف
[ترجمه ترگمان] یک فیلم talky
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a talky novel
یک رمان پرمکالمه

2. Because a person can't walk into those talky people without getting pulled aside for a question, a bit of gossip, a new read on a certain line of Paradise lost.
[ترجمه گوگل]چون آدمی نمی‌تواند به سراغ آن آدم‌های پرحرف برود بدون اینکه برای یک سوال، کمی شایعات، یک خواندن جدید در یک خط خاص از بهشت ​​گمشده کنار کشیده شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک نفر نمی تواند وارد آن آدم های talky شود، بدون آن که برای یک سوال کنار کشیده شود، کمی گپ بزند، یک سطر جدید روی خط معینی از بهشت گم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Talky dramas are harder to export than cartoons or action flicks, which is partly why the major studios now concentrate on such things.
[ترجمه گوگل]صادرات درام‌های ناطق سخت‌تر از کارتون‌ها یا فیلم‌های اکشن است، به همین دلیل است که استودیوهای بزرگ اکنون روی چنین چیزهایی تمرکز می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پخش نمایشنامه های talky سخت تر از کارتون ها و یا فیلم های اکشن است، که تا حدودی به این دلیل است که استودیوهای اصلی اکنون بر روی چنین چیزهایی تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Constant Gardener is talky and intelligent, and never takes the cheap way out.
[ترجمه گوگل]باغبان ثابت سخنگو و باهوش است و هرگز راه ارزانی را انتخاب نمی کند
[ترجمه ترگمان]باغبان ثابت، باهوش و باهوش است و هرگز راه ارزانی را پیش نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Say you work at a big university with lots of talky faculty members – not to mention talky students – buzzing about.
[ترجمه گوگل]فرض کنید در یک دانشگاه بزرگ با تعداد زیادی از اعضای هیئت علمی پرحرف - و نه دانشجویان پرحرف - کار می کنید
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که در یک دانشگاه بزرگ با تعداد زیادی از اعضای هیات علمی کار می کنید - نه اینکه در مورد دانش آموزان talky صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hans's guide through this alternative city is Chuck Ramkissoon, a talky, street-smart Trinidadian who is alive in ways Hans is not.
[ترجمه گوگل]راهنمای هانس در این شهر جایگزین چاک رامکیسون است، یک ترینیدادی پرحرف و باهوش خیابانی که به گونه‌ای زنده است که هانس نیست
[ترجمه ترگمان]هانس s، راهنمای هانس s از طریق این شهر جایگزین، چاک Ramkissoon، Trinidadian باهوش خیابانی است که به روش هایی که هانس نیست، زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the story is told more with words than visuals, it makes for a bad, talky - talky screenplay.
[ترجمه گوگل]وقتی داستان بیشتر با کلمات بیان می‌شود تا تصویری، فیلمنامه‌ای بد، پرحرف و پرحرف می‌سازد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که داستان بیشتر با لغات بیشتر از visuals (visuals)گفته می شود، این فیلمنامه برای یک فیلمنامه بد، talky - talky ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The film is also slightly different in its feel to previous editions, with one review warning that, "Those wanting noisy spectacle and endless action will be disappointed. This is a talky Potter. "
[ترجمه گوگل]این فیلم همچنین از نظر احساسی با نسخه های قبلی کمی متفاوت است، با یک نقد هشدار می دهد که "کسانی که تماشای پر سر و صدا و اکشن بی پایان می خواهند ناامید خواهند شد این یک پاتر ناطق است "
[ترجمه ترگمان]فیلم همچنین با توجه به نسخه های قبلی کمی متفاوت است، با این هشدار که، \" آن هایی که خواهان نمایش پر سر و صدا هستند و اقدامات بی پایان ناامید خواهند شد این یکی از Potter پاتر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر حرف (صفت)
babbling, talkative, talky, chatty, loquacious, flippant, outspoken, mouthy, voluble

حراف (صفت)
talky

انگلیسی به انگلیسی

• talkative, garrulous, loquacious, chatty; containing an excess of dialogue; tending to talk too much

پیشنهاد کاربران

بپرس