tamarisk

/ˈtæməˌrɪsk//ˈtæmərɪsk/

معنی: گز، درخت گز
معانی دیگر: (گیاه شناسی)، درخت گز (جنس tamarix از تیره ی tamaricaceae راسته ی violales از درختچه های دولپه ای)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several trees or shrubs native to tropical or desert areas of Europe and Asia that have thin feathery branches and small narrow leaves, and that bear clusters of tiny pink flowers.

جمله های نمونه

1. Holm oak and tamarisk withstand the wind and salt spray and give shelter to the birds.
[ترجمه گوگل]بلوط و گز در برابر باد و نمک پاشی مقاومت می کنند و به پرندگان پناه می دهند
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other products were jade, rushes, tamarisk and balsam poplar.
[ترجمه گوگل]محصولات دیگر یشم، راش، گز و صنوبر بلسان بود
[ترجمه ترگمان]سایر محصولات شامل یشم، rushes، بوته های گز و balsam poplar بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Union campus literary societies of China tamarisk drunken hearts and dancing Yin.
[ترجمه گوگل]انجمن‌های ادبی پردیس اتحادیه چین قلب‌های مست و یین رقصیدن را می‌چرخانند
[ترجمه ترگمان]انجمن های ادبی محوطه اتحادیه چین و قلب های مستانه و \"یین\" و \"یین\" و \"یین\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chionese tamarisk is the most common and familiar plant on high plateaus.
[ترجمه گوگل]گز چینی رایج ترین و آشناترین گیاه در فلات های مرتفع است
[ترجمه ترگمان]بوته های گز یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین بوته های گز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eurasian shrub resembling the tamarisk.
[ترجمه گوگل]درختچه اوراسیا شبیه تماریس
[ترجمه ترگمان]بوته های گز به بوته های گز شباهت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was walking past the barley granaries now, three rough structures of tamarisk planking.
[ترجمه گوگل]او اکنون از کنار انبارهای جو رد می شد، سه سازه ناهموار از تخته های گز
[ترجمه ترگمان]در حال عبور از انبار غله که در حال حاضر سه ساختمان ناهموار از بوته های گز پوشیده شده بود، گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During a stop at a beach, Babbitt lamented the intrusion of non-native Tamarisk bushes along the river banks.
[ترجمه گوگل]در حین توقف در یک ساحل، بابیت از نفوذ بوته‌های تماریسک غیربومی در کناره‌های رودخانه ابراز تاسف کرد
[ترجمه ترگمان]به بیت در حین توقف در کنار ساحل، به خاطر این مزاحمت محلی که در ساحل رودخانه بود، گله می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has been shown by experimentation that a single Chinese tamarisk or rose willow on the Gobi is like a brave soldier that can block 500 cubic meters of drifting sand a year.
[ترجمه گوگل]با آزمایش نشان داده شده است که یک گز چینی یا بید گل رز روی گوبی مانند یک سرباز شجاع است که می تواند سالانه 500 متر مکعب شن و ماسه را مسدود کند
[ترجمه ترگمان]توسط آزمایش ها انجام شده نشان داده شده است که یک نفر از بوته های گز یا درخت بید در the مانند یک سرباز دلیر است که می تواند ۵۰۰ متر مکعب ماسه شناور را در سال مسدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the village, there has been legends going around about the Chinese tamarisk.
[ترجمه گوگل]در این روستا افسانه هایی در مورد تماریس چینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در روستا افسانه هایی وجود دارد که در اطراف بوته های گز چینی جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Driving through the Taklamakan Desert Tarim highway, exploring the Tamarisk Forest at Kucha Xinjiang China.
[ترجمه گوگل]رانندگی از طریق بزرگراه تاکلاماکان بیابان تاریم، کاوش در جنگل تاماریسک در کوچا سین کیانگ چین
[ترجمه ترگمان]رانندگی در بزرگراه Taklamakan Desert، در حال کاوش در جنگل tamarisk در Kucha جیانگ چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گز (اسم)
tamarisk

درخت گز (اسم)
tamarisk

پیشنهاد کاربران

درختچه گز
مثال:
Bearing bitter fruit, tamarisk
دارای میوه تلخ و درختچه گز.
�ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ�

بپرس