tambourine

/ˌtæmbəˈriːn//ˌtæmbəˈriːn/

معنی: طبل بزرگ، دایره، طبل، دایره زنگی
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی) دایره زنگی، دایره زنگی زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, shallow, one-sided drum with jingling metal disks attached around the rim, played by shaking with one hand and striking with the other.

جمله های نمونه

1. Some one was beating what sounded like a tambourine, and, high above all this, Robert thought he heard a flute.
[ترجمه گوگل]یکی داشت صدای تنبور را می زد و بالاتر از همه اینها، رابرت فکر می کرد فلوت می شنود
[ترجمه ترگمان]کسی چیزی را می زد که شبیه طبل بود، و با این همه، رابرت فکر می کرد که صدای فلوت را می شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yes, the monitors, the bass player, the tambourine - the lot.
[ترجمه گوگل]بله، مانیتورها، نوازنده باس، تنبور - تعداد زیادی
[ترجمه ترگمان]بله، مانیتور، نوازنده گیتار، tambourine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I enjoy the beat from the tambourine.
[ترجمه گوگل]من از ضرب آهنگ تنبور لذت می برم
[ترجمه ترگمان]از طبل زدن با طبل لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is really good at playing tambourine.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در نواختن تنبور مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]او از نواختن طبل خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Begin the music, strike the tambourine, play the melodious harp and lyre.
[ترجمه گوگل]موسیقی را شروع کنید، تنبور را بزنید، چنگ و چنگ خوش آهنگ بنوازید
[ترجمه ترگمان]موسیقی را شروع کنید، the را بزنید، هارپ و چنگ می نوازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It had a tambourine in its hand.
[ترجمه گوگل]تنبوری در دست داشت
[ترجمه ترگمان]صدای طبل در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was slapping his tambourine against his maroon wide-wale corduroys, a flap of shaggy brown hair lapping at his face, his eyes closed.
[ترجمه گوگل]او داشت با تنبورش سیلی می‌زد به کالسکه‌های قهوه‌ای گشادش، موهای قهوه‌ای پشمالو روی صورتش می‌کوبید، چشمانش بسته بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که چشمانش را بسته بود، در حالی که چشمانش را بسته بود، طبل خود را در لباس آلبالویی رنگش کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Exciting Tambourine and Latin dance performance to heat up the night!
[ترجمه گوگل]اجرای هیجان انگیز تنبور و رقص لاتین برای گرم کردن شب!
[ترجمه ترگمان]رقص مرموز و رقص لاتین برای گرم کردن شب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tambourine is shaking but I don't hear a song.
[ترجمه گوگل]تنبور می لرزد اما من آهنگی نمی شنوم
[ترجمه ترگمان]tambourine می لرزد اما من یک ترانه نمی شنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The maenad on the right is playing a tambourine.
[ترجمه گوگل]مناد سمت راست در حال نواختن تنبور است
[ترجمه ترگمان]maenad در سمت راست با tambourine بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The evil Piccolo has sent his henchman, Tambourine to kill all the warriors that could foil his plans.
[ترجمه گوگل]پیکولو شرور، سرسپردنش، تمبورین را فرستاده تا تمام جنگجویان را که می توانند نقشه های او را خنثی کنند، بکشد
[ترجمه ترگمان]The شیطان henchman را فرستاده تا همه جنگ جویان را که می توانند نقشه های او را ورق بزنند بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The orchestration of the composition requires triple winds, tambourine, triangle, snare drum, gong, cymbals, piano, celesta, xylophone, harp and five-part strings.
[ترجمه گوگل]ارکستراسیون این آهنگ به بادی های سه گانه، تنبور، مثلث، طبل دام، گونگ، سنج، پیانو، سلستا، زیلوفون، چنگ و تارهای پنج قسمتی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]هماهنگ کننده این ترکیب نیاز به سه وزش باد، طبل، مثلث، طبل به دام، طبل، سنج، پیانو، celesta، چنگ، چنگ و پنج قطعه دیگر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joseph played the drums, and sometimes the tambourine, in a band called Fields of Grass.
[ترجمه گوگل]جوزف در گروهی به نام فیلدز آف گراس، طبل و گاهی تنبور می نواخت
[ترجمه ترگمان]جوزف با نواختن طبل و گاهی طبل در یک دسته به نام Fields چمن بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hey! Mr. Tambourine Man, play a song for me.
[ترجمه گوگل]سلام! آقای تنبوری برای من یک آهنگ پخش کنید
[ترجمه ترگمان]! هی آقای \"tambourine\"، یه آهنگ برای من بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tambourine is an instrument consisting of a small drumhead with jingling disks.
[ترجمه گوگل]تنبور سازي است متشكل از يك سر طبل كوچك با ديسك هاي جرنگ جرنگ
[ترجمه ترگمان]Tambourine ابزاری است که متشکل از یک drumhead کوچک با disks jingling است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبل بزرگ (اسم)
bass drum, tambourine

دایره (اسم)
section, field, rhomb, circle, sphere, domain, roundel, department, tambourine, bureau, disk, disc, compass, rondel

طبل (اسم)
drum, tom-tom, tambourine, tympan, tabor, tambour, tatoo

دایره زنگی (اسم)
tambourine, facia, timbre, timbrel, fascia

انگلیسی به انگلیسی

• small hand-held drum with sets of metal disks fitted around the rim
a tambourine is a musical instrument which you shake or hit. it consists of a skin on a circular frame with pieces of metal around the edge which clash together.

پیشنهاد کاربران

tambourine ( موسیقی )
واژه مصوب: دایره زنگی
تعریف: یکی از سازهای خانوادۀ طبل های طوقه ای یک طرفه با بدنۀ چوبی که در طوقۀ آن حلقه ها یا زنگوله هایی فلزی تعبیه شده است که با برخورد به هم و بدنۀ طوقه صدا ایجاد می کنند
دایره زنگی
دَف

بپرس