transfer rate

جمله های نمونه

1. It made mincemeat of CoreTest, returning data transfer rates in excess of 5Mb/sec.
[ترجمه گوگل]از CoreTest گوشت چرخ کرده ساخت و نرخ انتقال داده بیش از 5 مگابایت بر ثانیه را برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]این اثر mincemeat of را ساخت، نرخ انتقال داده را در حد بیش از ۵ Mb \/ sec برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our needs for high capacity, fast transfer rate, and short access time appear to be insatiable.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نیازهای ما برای ظرفیت بالا، سرعت انتقال سریع و زمان دسترسی کوتاه سیری ناپذیر باشد
[ترجمه ترگمان]نیاز ما به ظرفیت بالا، نرخ انتقال سریع و زمان دسترسی کوتاه، سیر نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The heat transfer rate increases extremely quickly causing the water system temperature to overshoot.
[ترجمه گوگل]سرعت انتقال حرارت بسیار سریع افزایش می یابد و باعث می شود دمای سیستم آب بیش از حد افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ انتقال حرارت به شدت افزایش می یابد و باعث می شود دمای سیستم آب بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The data transfer rate between varied boards in radar signal processors based on VME or CPCI bus was limited by the bus rate.
[ترجمه گوگل]نرخ انتقال داده بین بردهای متنوع در پردازنده‌های سیگنال راداری مبتنی بر گذرگاه VME یا CPCI توسط نرخ باس محدود شد
[ترجمه ترگمان]نرخ انتقال داده بین هیات های مختلف در پردازنده های سیگنال رادار بر مبنای اتوبوس VME یا CPCI توسط نرخ اتوبوس محدود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The device is using an unsupported data transfer rate.
[ترجمه گوگل]دستگاه از نرخ انتقال داده پشتیبانی نشده استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه از نرخ انتقال داده پشتیبانی نشده استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As expected, the heat transfer rate depends on the cooling capacity rate of air.
[ترجمه گوگل]همانطور که انتظار می رود، سرعت انتقال حرارت به میزان ظرفیت خنک کننده هوا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که انتظار می رفت، نرخ انتقال حرارت به میزان ظرفیت خنک کردن هوا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Mass transfer rate for the Oxidation of xylol in air by a monolithic Catalyst was experimentally determined.
[ترجمه گوگل]سرعت انتقال جرم برای اکسیداسیون زایلول در هوا توسط یک کاتالیزور یکپارچه به طور تجربی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]نرخ انتقال جرم برای اکسیداسیون of در هوا توسط یک Catalyst یکپارچه به طور تجربی مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, increase of heat transfer rate is less than that of air mass flow rate.
[ترجمه گوگل]با این حال، افزایش سرعت انتقال حرارت کمتر از نرخ جریان جرم هوا است
[ترجمه ترگمان]با این حال، افزایش نرخ انتقال حرارت کم تر از نرخ جریان جرم هوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The third data transfer rate is negotiated with the first network for downloading the video program when the difference between the first and third data transfer rates exceeds a threshold level.
[ترجمه گوگل]نرخ سوم انتقال داده با شبکه اول برای دانلود برنامه ویدیویی زمانی که اختلاف بین سرعت انتقال داده اول و سوم از یک سطح آستانه فراتر رود، مذاکره می شود
[ترجمه ترگمان]نرخ انتقال داده سوم با اولین شبکه برای دانلود برنامه ویدیویی در زمانی که اختلاف بین نرخ های انتقال داده اول و سوم از سطح آستانه تجاوز می کند، مذاکره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the data transfer rate on the channel increases, "old" problems are exacerbated, and "new" problems arise that must be addressed.
[ترجمه گوگل]با افزایش نرخ انتقال داده در کانال، مشکلات "قدیمی" تشدید می شوند و مشکلات "جدید" به وجود می آیند که باید برطرف شوند
[ترجمه ترگمان]با افزایش نرخ انتقال داده ها در کانال، مشکلات قدیمی تشدید می شوند و مشکلات \"جدیدی\" بوجود می آید که باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To achieve the optimum transfer rate, however, few checks are performed regarding data formatting.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای دستیابی به نرخ انتقال بهینه، بررسی های کمی در مورد قالب بندی داده ها انجام می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال برای رسیدن به نرخ انتقال بهینه، تعداد کمی چک در رابطه با قالب بندی داده انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Data transfer rate is dependent on the arrives in the user's phone node and distance.
[ترجمه گوگل]سرعت انتقال داده به میزان ورود به گره تلفن کاربر و فاصله آن بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]نرخ انتقال داده ها وابسته به اطلاعات موجود در گره تلفن کاربر و فاصله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The computation of oxygen transfer rate and the coefficient of utilization of oxygen and respiratory quotient is given.
[ترجمه گوگل]محاسبه سرعت انتقال اکسیژن و ضریب استفاده از اکسیژن و ضریب تنفسی داده شده است
[ترجمه ترگمان]محاسبه نرخ انتقال اکسیژن و ضریب استفاده از اکسیژن و خارج قسمت تنفسی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spot rate is also known as the basic rate or telegraphic transfer rate.
[ترجمه گوگل]نرخ نقدی نیز به عنوان نرخ پایه یا نرخ انتقال تلگرافی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]نرخ تشخیص نیز به عنوان نرخ پایه و یا انتقال تلگرافی معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] سرعت انتقال، نسبت انتقال، نرخ انتقال - نرخ انتقال نرخی که اطلاعات در آن نرخ ف از محلی به محل دیگر منتقل می شود. معیاری برای سنجش عملکرد دیسک گردان ها ف مودمها و دستگاههای جانبی دیگر، نرخ انتقال یک CD - ROM مهم است . زیرا رسیدن اطلاعات به cpu برای ویدیو . موسیقی و انیمیشن باید با سرعت کافی باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• amount of data transferred in one second

پیشنهاد کاربران

بپرس