undetermined

/ˌəndəˈtɜːrmənd//ˌʌndɪˈtɜːmɪnd/

معنی: نا معین، سیال
معانی دیگر: نامعین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not specified, identified, decided, or enumerated.
متضاد: certain, definite, determined
مشابه: doubtful, indefinite

- at an undetermined future date
[ترجمه گوگل] در تاریخ نامشخصی در آینده
[ترجمه ترگمان] در تاریخ نامعلوم آینده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A source close to Clinton said that an undetermined portion of the proceeds will go to charity.
[ترجمه گوگل]یک منبع نزدیک به کلینتون گفت که بخش نامشخصی از درآمد حاصله صرف امور خیریه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک منبع نزدیک به کلینتون گفت که بخش نامعلومی از عایدات به خیریه اهدا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In China, the nature of lessees' preemptive right has changed from the the stage of "property right" to the stage of "undetermined nature" and then to "obligatory right".
[ترجمه گوگل]در چین ماهیت حق تقدم مستأجران از مرحله «حق مالکیت» به مرحله «ماهیت نامعین» و سپس به «حق تکلیفی» تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]در چین، ماهیت حق انحصاری lessees از مرحله \"حق مالکیت\" تا مرحله \"ماهیت نامشخص\" و سپس \"حق اجباری\" تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By the method of undetermined coefficient, a solution method for certain inhomogeneous differential equations with constant coefficients is given.
[ترجمه گوگل]با روش ضریب نامشخص، روش حلی برای معادلات دیفرانسیل ناهمگن معین با ضرایب ثابت ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ضریب نامعین، یک روش حل برای معادلات دیفرانسیل ناهمگن خاص با ضرایب ثابت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This will divvent holding up system resources an undetermined length of time.
[ترجمه گوگل]این امر باعث می شود منابع سیستم برای مدت زمان نامشخصی نگه داشته شوند
[ترجمه ترگمان]این امر منابع سیستم را در طول زمان نامشخص حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The undetermined coefficient of the model is selected by using the orthogonal optimum seeking method, thereby the quantitative relation of the model is determined.
[ترجمه گوگل]ضریب نامشخص مدل با استفاده از روش جستجوی بهینه متعامد انتخاب شده و در نتیجه رابطه کمی مدل تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]ضریب نامشخص مدل با استفاده از روش جستجوی بهینه متعامد انتخاب شده است در نتیجه ارتباط کمی مدل تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this paper, using the Lagrange undetermined multiplier method and retaining the dependent coordinates, we derive Appell's equations for a nonholonomic system.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، با استفاده از روش ضرب کننده نامشخص لاگرانژ و حفظ مختصات وابسته، معادلات آپل را برای یک سیستم غیرهولونومیک استخراج می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله با استفاده از روش ضریب واریانس لاگرانژ و حفظ مختصات وابسته، معادلات Appell برای یک سیستم nonholonomic به دست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method of undetermined coefficients is the general method of solving a linear differential equation with constant coefficients of the second order.
[ترجمه گوگل]روش ضرایب نامشخص روش کلی حل معادله دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت مرتبه دوم است
[ترجمه ترگمان]روش ضرایب نامشخص، روش کلی حل معادله دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت مرتبه دوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pop smear taken showed atypical squamous cells of undetermined significance (ASCUS).
[ترجمه گوگل]پاپ اسمیر گرفته شده سلول های سنگفرشی آتیپیک با اهمیت نامشخص (ASCUS) را نشان داد
[ترجمه ترگمان]لکه های پاپ، سلول های squamous غیر معمول از اهمیت نامشخص را نشان دادند (ASCUS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such wide and undetermined prospects are as pleasing to the fancy, as the speculations of eternity or infinitude are to the understanding.
[ترجمه گوگل]چنین دورنماهای گسترده و نامشخصی به همان اندازه خوشایند است که تصورات ابدیت یا بی نهایت برای درک
[ترجمه ترگمان]این چشم انداز وسیع و نامشخص به همان اندازه خوشایند است، زیرا گمانه زنی های ابدیت و یا infinitude به درک آن ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The other 27 cases undetermined due to insufficient data.
[ترجمه گوگل]27 مورد دیگر به دلیل اطلاعات ناکافی مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]۲۷ مورد دیگر به دلیل داده های ناکافی نامشخص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Undetermined coefficient method and its proof for non homogeneous linear ordinary difference equations are systematically given.
[ترجمه گوگل]روش ضریب نامشخص و اثبات آن برای معادلات اختلاف معمولی خطی غیر همگن به طور سیستماتیک ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روش ضریب undetermined و اثبات آن برای معادلات دیفرانسیل معمولی غیر همگن به طور سیستماتیک ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ironically, today's scofflaw spirit, whatever its undetermined origins, is being encouraged unwittingly by government at many levels.
[ترجمه گوگل]از قضا، روحیه طعنه زن امروزی، صرف نظر از منشأ نامشخص آن، ناخواسته توسط دولت در سطوح مختلف تشویق می شود
[ترجمه ترگمان]به طور کنایه آمیزی، روح scofflaw امروز، هر چه منشا نامشخص آن باشد، ناخودآگاه توسط دولت در بسیاری از سطوح تشویق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These should be four undetermined constants in the displacement function.
[ترجمه گوگل]اینها باید چهار ثابت نامشخص در تابع جابجایی باشند
[ترجمه ترگمان]این ها باید چهار ثابت نامشخص در تابع جابجایی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Achieving the goal of absolute purity would cost an additional huge but undetermined sum.
[ترجمه گوگل]دستیابی به هدف خلوص مطلق، مبلغ هنگفت اما نامشخص دیگری را به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]دستیابی به هدف خلوص مطلق یک مبلغ هنگفت اما نامشخص خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This does not mean merely that correctness of translation is undetermined by all the possible data.
[ترجمه گوگل]این صرفاً به این معنی نیست که صحت ترجمه با همه داده های ممکن مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که درستی ترجمه با تمام داده های ممکن نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا معین (صفت)
indeterminate, unlimited, insecure, indefinite, changeful, nondescript, undetermined

سیال (صفت)
indeterminate, current, vague, fluid, liquid, indefinite, undetermined, flowing

تخصصی

[ریاضیات] نامعین، مبهم، غیر مشخص، نامعلوم

انگلیسی به انگلیسی

• not determined as yet; not settled; unknown, not ascertained in a specific manner

پیشنهاد کاربران

بپرس