unfamiliarity

/ˌənfəˌmɪˈljerəti//ˌʌnfəˌmɪlɪˈærɪti/

معنی: نااشنایی
معانی دیگر: unfamiliar نااشنا، ناشناخته، عجیب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the lack of previous knowledge of or acquaintance with a particular thing.
متضاد: acquaintance, familiarity

- His unfamiliarity with Arabic languages was an obstacle.
[ترجمه گوگل] ناآشنایی او با زبان های عربی مانع بود
[ترجمه ترگمان] آشنا بودن با زبان های عربی مانع از آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the condition of not being recognized or previously known; strangeness.

- the unfamiliarity of the customs
[ترجمه گوگل] ناآشنا بودن آداب و رسوم
[ترجمه ترگمان] آشنا بودن آداب و رسوم گمرک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It was a mark of his unfamiliarity with Hollywood that he didn't understand that an agent was paid out of his client's share.
[ترجمه گوگل]این نشان از ناآشنایی او با هالیوود بود که او متوجه نشد که یک نماینده از سهم مشتری اش پول می گیرد
[ترجمه ترگمان]این نشانه of با هالیوود بود که او درک نمی کرد که یک مامور از سهم موکلش دریافت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And they are unlikely to, because of their unfamiliarity with legal doctrine.
[ترجمه گوگل]و به دلیل ناآشنایی با دکترین حقوقی بعید است
[ترجمه ترگمان]و بعید به نظر می رسد که به خاطر ناآشنایی با دکترین قانونی آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her temporary shyness was due to her unfamiliarity with the environment.
[ترجمه گوگل]خجالتی بودن موقت او به دلیل ناآشنایی او با محیط بود
[ترجمه ترگمان]خجالت موقتی او ناشی از آشنا بودن با محیط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To actively break unfamiliarity and separation and take the initiative to introduce oneself.
[ترجمه گوگل]فعالانه شکستن ناآشنایی و جدایی و ابتکار عمل برای معرفی خود
[ترجمه ترگمان]برای اینکه به طور فعال غربت و جدایی را بشکنید و ابتکار را به کار بگیرید تا خود را معرفی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This might just be unfamiliarity: I have a lot more experience with the old - fashioned iteration - based approach.
[ترجمه گوگل]این ممکن است ناآشنا باشد: من تجربه بسیار بیشتری با رویکرد مبتنی بر تکرار قدیمی دارم
[ترجمه ترگمان]این ممکن است تنها آشنا باشد: من تجربه بسیار بیشتری با رویکرد مبتنی بر تکرار قدیمی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And unfamiliarity with a new electoral system may also deter voters.
[ترجمه گوگل]و ناآشنایی با یک سیستم جدید انتخاباتی نیز ممکن است رای دهندگان را منصرف کند
[ترجمه ترگمان]و آشنا بودن با سیستم جدید انتخاباتی ممکن است باعث جلوگیری از رای دهندگان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Caseload – Due to the judicial system's unfamiliarity with the science at this time, requests for DNA analysis were not in high demand.
[ترجمه گوگل]پرونده - به دلیل ناآشنایی سیستم قضایی با علم در این زمان، درخواست برای تجزیه و تحلیل DNA تقاضای زیادی نداشت
[ترجمه ترگمان]caseload - با توجه به آشنا بودن سیستم قضایی با علم در این زمان، درخواست ها برای تجزیه و تحلیل دی ان ای در تقاضای بالا نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its unfamiliarity puzzled him.
[ترجمه گوگل]ناآشنا بودنش او را متحیر کرد
[ترجمه ترگمان]unfamiliarity او را گیج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've not heard that for quite a while and its unfamiliarity makes it sound strange.
[ترجمه گوگل]من مدت زیادی است که نشنیده ام و ناآشنا بودن آن باعث می شود به نظر عجیب برسد
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که این حرف رو نشنیده بودم و این باعث می شه که عجیب به نظر برسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And fears are multiplying that professional counterfeiters will take advantage of the unfamiliarity of the new currency to circulate forged notes.
[ترجمه گوگل]و نگرانی ها از این که جاعلان حرفه ای از ناآشنایی ارز جدید برای گردش اسکناس های جعلی سوء استفاده کنند، افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]و بیم آن می رود که جعل کنندگان حرفه ای از غربت پول جدید بهره بگیرند و اسکناس های جعلی منتشر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reaction in DBSK's international fandom reached levels of panic due to international fans' unfamiliarity with the structural mechanisms of the Kpop industry.
[ترجمه گوگل]واکنش طرفداران بین‌المللی DBSK به دلیل ناآشنایی طرفداران بین‌المللی با مکانیسم‌های ساختاری صنعت Kpop به سطح وحشت رسید
[ترجمه ترگمان]واکنش در fandom بین المللی DBSK به دلیل آشنا شدن هواداران بین المللی با مکانیسم های ساختاری صنعت Kpop به سطح هراس رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rush to fix the latest glitches followed Comelec's revelation that it had evidence of a plot to disenfranchise voters by exploiting their unfamiliarity with the machine-countable ballot forms.
[ترجمه گوگل]عجله برای رفع آخرین اشکالات به دنبال افشای Comelec بود که شواهدی دال بر توطئه ای برای سلب حق رای رای دهندگان با سوء استفاده از ناآشنایی آنها با فرم های رای قابل شمارش ماشینی دارد
[ترجمه ترگمان]هجوم برای رفع مشکلات اخیر به دنبال افشاگری Comelec بود که شاهد توطئه ای برای disenfranchise رای دهندگان با استفاده از آشنا بودن آن ها با برگه رای ممتنع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Order variety has 3 layers: mercerization variety of economy order, unfamiliarity variety of communication order and pluralism variety of culture order.
[ترجمه گوگل]تنوع نظم دارای 3 لایه است: تنوع مرسریزاسیون نظم اقتصادی، تنوع ناآشنایی نظم ارتباطی و تنوع پلورالیسم نظم فرهنگی
[ترجمه ترگمان]تنوع نظم سه لایه دارد: تنوع نظم اقتصادی، تنوع بخشیدن به نظم ارتباطی و تعدد کثرت گرایی، نظم فرهنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Though, there is a leader in the travel team, tourists may lose the way when reluctant to leave some scenery spots or other reasons due to their unfamiliarity with the scenery spots.
[ترجمه گوگل]اگرچه، یک رهبر در تیم سفر وجود دارد، اما گردشگران ممکن است در صورت عدم تمایل به ترک برخی از مناظر یا دلایل دیگر به دلیل ناآشنایی با مناظر، راه را گم کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک رهبر در تیم مسافرتی وجود دارد، توریست ها ممکن است این راه را از دست بدهند که تمایلی به ترک برخی مناظر مناظر یا دلایل دیگر به خاطر آشنا بودن با خال های موجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نااشنایی (اسم)
incompetence, unfamiliarity

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being strange or unusual as a result of not being well-known

پیشنهاد کاربران

بپرس