untrammelled

جمله های نمونه

1. Self-governing schools are untrammelled by education authority rules.
[ترجمه گوگل]مدارس خودگردان تحت قوانین سازمان آموزش و پرورش قرار ندارند
[ترجمه ترگمان]مدارس خود مختار تحت تاثیر قوانین و مقررات اداره آموزش قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She thought of herself as a free woman, untrammelled by family relationships.
[ترجمه گوگل]او خود را زنی آزاد می‌دانست که روابط خانوادگی او را محدود نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]به خودش به عنوان یک زن آزاد، که از روابط خانوادگی untrammelled شده بود، فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the effects were the same: an untrammelled credit explosion.
[ترجمه گوگل]اما اثرات یکسان بود: یک انفجار اعتباری مهار نشده
[ترجمه ترگمان]اما اثرات آن یک سان بود: انفجار اعتباری untrammelled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was not free to give her the untrammelled life that she deserved.
[ترجمه گوگل]او آزاد نبود که به او زندگی بی بند و باری که لیاقتش را داشت بدهد
[ترجمه ترگمان]او آزاد نبود که زندگی untrammelled را که لیاقتش را داشت به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The guild, untrammelled by the weight of conservatism, was in the vanguard of cooperative thought and action.
[ترجمه گوگل]صنفی که تحت فشار محافظه کاری قرار نگرفته بود، پیشتاز اندیشه و عمل تعاونی بود
[ترجمه ترگمان]صنف، که تحت تاثیر سنگینی محافظه کاری قرار گرفته بود، در خط مقدم تفکر و عمل مشترک قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alongside the splendidly untrammelled landscape, there are disadvantages to living on Orkney.
[ترجمه گوگل]در کنار مناظر بی‌نظیر و بی‌نظیر، زندگی در اورکنی دارای معایبی است
[ترجمه ترگمان]در کنار منظره باشکوه untrammelled، disadvantages برای زندگی در جزایر \"اورکنی\" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Untrammelled industrialisation, particularly in poor countries, is contaminating rivers and aquifers.
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن بی رویه، به ویژه در کشورهای فقیر، رودخانه ها و سفره های زیرزمینی را آلوده می کند
[ترجمه ترگمان]صنعتی سازی، به ویژه در کشورهای فقیر، رودخانه ها و سفره های آبی را آلوده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cemetery is a beautiful, untrammelled place, lapped by waves and shaded by tall trees, but it's 000 miles away, so I cannot make regular visits as I would if she were buried here.
[ترجمه گوگل]گورستان مکانی زیبا و بی بند و بار است که امواج آن را در بر می گیرد و درختان بلند سایه آن را فرا گرفته است، اما 000 مایل دورتر است، بنابراین من نمی توانم مانند زمانی که او در اینجا دفن شود بازدیدهای منظمی داشته باشم
[ترجمه ترگمان]گورستان یک مکان زیبا و untrammelled است که با امواج و سایه درختان بلند در آن سایه انداخته، اما بیش از ۰۰۰ مایل آن طرف تر است، بنابراین اگر او را اینجا دفن کنند نمی توانم به ملاقات آن ها بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What awaits them is a nation still mostly untrammelled by tourists, where, in the remoter parts, it's still quite possible to grasp that elusive feeling of discovery.
[ترجمه گوگل]آنچه در انتظار آنهاست، ملتی است که هنوز عمدتاً توسط گردشگران مهار نشده است، جایی که در نقاط دورتر، هنوز کاملاً ممکن است که احساس گریز از کشف را درک کنید
[ترجمه ترگمان]چیزی که در انتظار آن ها است، ملتی است که بیشتر تحت تاثیر توریست ها قرار دارد، که در آنجا، در قسمت های دورتر، هنوز کاملا امکان دارد که آن احساس مبهم اکتشاف را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The worst excesses in the securitisation mess are encrusted precisely where regulation sought to protect banks and investors from the dangers of untrammelled credit growth.
[ترجمه گوگل]بدترین افراط در آشفتگی اوراق بهادار دقیقاً در جایی است که مقررات به دنبال محافظت از بانک ها و سرمایه گذاران در برابر خطرات رشد بی رویه اعتبار است
[ترجمه ترگمان]بدترین excesses در این آشفتگی به طور دقیق وجود دارند که در آن مقررات به دنبال حفاظت از بانک ها و سرمایه گذاران از خطرات رشد اعتباری untrammelled هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No wonder those forces are so often held to be untrammelled, unfettered or merely triumphant from Seattle to Shanghai.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که این نیروها معمولاً از سیاتل تا شانگهای بدون قید و بند و یا صرفاً پیروز هستند
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که این نیروها اغلب بدون قید و شرط، آزاد یا صرفا پیروز از سیاتل تا شانگهای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact another minority Conservative government would not be a bad result for Canada: neither of the main party leaders has done enough to persuade Canadians that they deserve untrammelled power.
[ترجمه گوگل]در واقع یک دولت محافظه‌کار دیگر در اقلیت، نتیجه بدی برای کانادا نخواهد بود: هیچ یک از رهبران اصلی حزب به اندازه کافی برای متقاعد کردن کانادایی‌ها مبنی بر اینکه شایسته قدرت بی‌نظیر هستند، انجام نداده‌اند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، دولت محافظه کار اقلیت دیگری نتیجه بدی برای کانادا نخواهد بود: هیچ یک از رهبران حزب اصلی به اندازه کافی انجام نداده اند تا کانادایی ها را متقاعد کنند که مستحق قدرت untrammelled هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A 1964 act defines wilderness, rather poetically, as "an area where the earth and its community of life are untrammelled by man".
[ترجمه گوگل]یک قانون در سال 1964 بیابان را بیشتر به صورت شاعرانه به عنوان "منطقه ای که زمین و جامعه زندگی آن توسط انسان مهار نمی شود" تعریف می کند
[ترجمه ترگمان]عمل ۱۹۶۴ به عنوان \"منطقه ای که در آن زمین و جامعه زندگی آن توسط بشر ساخته می شوند\" تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today, one can't help sensing that what began as a positive spirit of anarchy has descended into a vapid, untrammelled 'anything-goes'.
[ترجمه گوگل]امروز، نمی توان احساس کرد که آنچه به عنوان یک روحیه مثبت هرج و مرج آغاز شد، به یک «همه چیز می رود» پوچ و غیرقابل مهار نزول کرده است
[ترجمه ترگمان]امروزه، کسی نمی تواند احساس کند که آنچه که به عنوان یک روحیه مثبت از هرج و مرج آغاز شد، تبدیل به یک روح بی روح، بدون اینکه چیز دیگری رخ دهد، پایین آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is untrammelled is able to act freely, in the way they want to, rather than being restricted by rules and conventions; a literary word.

پیشنهاد کاربران

افسار گسیخته، مهارنشدنی، رهاشده
رها - افسار گسیخته
بی قیدوشرط، رها، آزاد، بدون محدودیت و مزاحمت

بپرس