utilization

/ˌjuːtələˈzeɪʃn̩//ˌjuːtɪlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: استفاده، مصرف، بکارگیری، بهره برداری، بکار بری، بکارگرفتگی
معانی دیگر: سودمندی

جمله های نمونه

1. Sensible utilization of the world's resources is a priority.
[ترجمه گوگل]استفاده معقول از منابع جهان در اولویت است
[ترجمه ترگمان]استفاده معقول از منابع جهان یک اولویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Capacity utilization remained about percentage points below its September 1994 peak.
[ترجمه گوگل]استفاده از ظرفیت حدوداً کمتر از اوج خود در سپتامبر 1994 باقی ماند
[ترجمه ترگمان]کاربردپذیری برای ظرفیت در حدود درصد کم تر از اوج ماه سپتامبر ۱۹۹۴ باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Utilization rates for both these services increase significantly with the age of older people.
[ترجمه گوگل]نرخ استفاده از هر دو این خدمات با افزایش سن افراد مسن به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]استفاده از نرخ های بهره برداری برای این دو خدمات به میزان قابل توجهی با سن افراد مسن افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He also ordered a stop to the unauthorized utilization by those authorities of produce already allocated for fulfilment of state orders.
[ترجمه گوگل]وی همچنین دستور داد تا استفاده غیرمجاز توسط مقامات از محصولاتی که قبلاً برای انجام سفارشات دولتی اختصاص داده شده است متوقف شود
[ترجمه ترگمان]او همچنین دستور توقف استفاده غیر قانونی از سوی این مقامات را صادر کرد که قبلا برای اجرای دستورها دولتی اختصاص داده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The utilization of consumer electronics-related ReD results, from government research laboratories, is one of the highest in the country.
[ترجمه گوگل]استفاده از نتایج RedD مربوط به لوازم الکترونیکی مصرفی، از آزمایشگاه های تحقیقاتی دولتی، یکی از بالاترین ها در کشور است
[ترجمه ترگمان]استفاده از نتایج red مربوط به الکترونیک مصرف کننده، از آزمایشگاه های تحقیقاتی دولتی، یکی از بهترین ها در کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The increasing time pressure due to reduced utilization and productivity will itself increase demands on both site and off-site management.
[ترجمه گوگل]افزایش فشار زمانی به دلیل کاهش استفاده و بهره وری خود باعث افزایش تقاضا در مدیریت سایت و خارج از سایت می شود
[ترجمه ترگمان]افزایش فشار زمانی ناشی از کاهش مصرف و بهره وری خود را در هر دو سایت و مدیریت خارج از سایت افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The capacity utilization report showed economic growth moderating from a fourth-quarter surge last year and suggested restrained price pressures.
[ترجمه گوگل]گزارش استفاده از ظرفیت نشان می‌دهد که رشد اقتصادی نسبت به افزایش سه ماهه چهارم سال گذشته تعدیل شده است و فشارهای قیمتی محدودی را پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]گزارش استفاده از ظرفیت نشان داد که رشد اقتصادی از موج چهارم تا سه ماهه گذشته کاهش یافته است و فشارهای مربوط به قیمت مهار شده را پیشنهاد داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The utilization of Idesia polycarpa oil in edible oil and bio-energy are studied by analyzing its component and the oil content of the seed.
[ترجمه گوگل]استفاده از روغن Idesia polycarpa در روغن خوراکی و انرژی زیستی با تجزیه و تحلیل اجزای آن و محتوای روغن دانه مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بهره برداری از نفت polycarpa در روغن خوراکی و انرژی زیستی با تجزیه و تحلیل اجزای آن و محتوای روغن دانه بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mine development comprehensive utilization brings the fund pressure to the company.
[ترجمه گوگل]بهره برداری جامع توسعه معدن فشار صندوق را به شرکت وارد می کند
[ترجمه ترگمان]توسعه معدن کاوی فراگیر، فشار صندوق به شرکت را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Coal utilization for gasification is an important source of trace element emission.
[ترجمه گوگل]استفاده از زغال سنگ برای تبدیل به گاز منبع مهم انتشار عناصر کمیاب است
[ترجمه ترگمان]استفاده زغال سنگ برای گازی سازی، منبع مهم انتشار عنصر ردیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Direct Election : Social Capital Utilization or Democracy Promotion by Authority?
[ترجمه گوگل]انتخابات مستقیم: استفاده از سرمایه اجتماعی یا ارتقای دموکراسی توسط قدرت؟
[ترجمه ترگمان]انتخاب مستقیم: کاربرد سرمایه اجتماعی یا ترویج دموکراسی از سوی سازمان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The non-load-bearing wall material should by utilization of waste each kind of non-load-bearing artificial brick and the light board primarily.
[ترجمه گوگل]مصالح دیوار غیر باربر باید با استفاده از ضایعات هر نوع آجر مصنوعی غیر باربر و در درجه اول از تخته سبک استفاده شود
[ترجمه ترگمان]مواد دیوار دارای بار بدون بار باید با استفاده از پسماند، هر نوع آجر مصنوعی و تخته سبک را در درجه اول از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The research progress of developed utilization of kumquat home and abroad were summarized in this paper.
[ترجمه گوگل]پیشرفت تحقیق استفاده توسعه یافته از کامکوات در داخل و خارج از کشور در این مقاله خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]پیشرفت تحقیقاتی کاربرد پیشرفته of خانگی و خارج از کشور در این مقاله خلاصه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nitrate utilization rate test showed that the contents of organic compounds in raw wastewater were not sufficient for complete denitrification.
[ترجمه گوگل]آزمون میزان استفاده از نیترات نشان داد که محتوای ترکیبات آلی در فاضلاب خام برای نیترات زدایی کامل کافی نیست
[ترجمه ترگمان]تست نرخ بهره برداری Nitrate نشان داد که محتوای ترکیبات آلی موجود در فاضلاب خام برای نیترات زدایی کامل کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استفاده (اسم)
gain, acquisition, use, usage, utilization, application, benefit, avail, beneficiary

مصرف (اسم)
expenditure, use, utilization, expense, consumption, waster, expenditures, expenses

بکارگیری (اسم)
utilization, employment

بهره برداری (اسم)
utilization, operation, exploitation

بکار بری (اسم)
utilization, manipulation

بکارگرفتگی (اسم)
utilization

تخصصی

[زمین شناسی] بهره مندی
[ریاضیات] استفاده، به کارگیری، کاربرد، بهره برداری
[معدن] بهرهدهی (حفر چاه و تونل)
[آمار] بهره مندی

انگلیسی به انگلیسی

• employment, use of; putting to practical use

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : utilize
اسم ( noun ) : utility / utilization / utilitarianism
صفت ( adjective ) : utility / utilitarian / utilizable
قید ( adverb ) : _
مصرف
بهرمند سودمند مترادف سهیم کردن توجه نظر interest free
Do not miss us from your divine intelligence and brilliant talent
ما را از هوش خدادادی خود و استعداد پر درخشان خود بی بهره نذارید
بهره وری

بپرس