underclothes

/ˈʌndəkloʊðz//ˈʌndəkləʊðz/

معنی: زیر پوش، زیر پیراهنی، لباس زیر
معانی دیگر: زیر جامه (underwear و underclothing هم می گویند)، underclothing زیر پیراهنی

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: clothing worn next to the skin, under other garments; underwear.

جمله های نمونه

1. Women's underclothes are a common fetish.
[ترجمه گوگل]لباس زیر زنانه یک فتیش رایج است
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر زنانه، یک fetish معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had stacked my shirts and underclothes in two empty drawers.
[ترجمه گوگل]پیراهن‌ها و لباس‌های زیرم را در دو کشو خالی چیده بودم
[ترجمه ترگمان]پیراهن و لباس های زیر پوشیده از لباس های زیر پوشیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't tumble your underclothes.
[ترجمه گوگل]لباس زیر خود را نپوشانید
[ترجمه ترگمان]لباس های زیرش را نخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were no clothes or underclothes or shoes anywhere.
[ترجمه گوگل]هیچ جا لباس و زیرپوش و کفش نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ لباسی و لباس های زیر و یا کفش در هیچ جا نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All his underclothes, his sports socks, his trousers and vests were smeared with shit.
[ترجمه گوگل]تمام لباس های زیر، جوراب های ورزشی، شلوار و جلیقه هایش آغشته به کثافت بود
[ترجمه ترگمان]همه لباس های زیرش، جوراب های ورزشی، شلوارش و جلیقه پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The others also draped their underclothes among the branches.
[ترجمه گوگل]بقیه هم زیرشاخه هایشان را بین شاخه ها انداختند
[ترجمه ترگمان]دیگران نیز لباس های زیر خود را در میان شاخه ها پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had my last underclothes on, but he must have taken everything else off.
[ترجمه گوگل]آخرین لباس زیرم را پوشیده بودم، اما او باید همه چیزهای دیگر را درآورده باشد
[ترجمه ترگمان]لباس های زیرش را پوشیدم، ولی باید همه چیز را از دست داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I still remember taking off your underclothes.
[ترجمه گوگل]هنوز به یاد دارم که لباس زیرت را در آوردی
[ترجمه ترگمان]هنوز یادم هست که لباس های زیرش را در آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was in my underclothes and I had a tremendous erection. Somehow all this anguish and excitement, all the grief and histrionics, only whetted my appetite.
[ترجمه گوگل]من با لباس زیر بودم و نعوظ فوق العاده ای داشتم این همه ناراحتی و هیجان، این همه غم و اندوه و هیستریونیک به نوعی فقط اشتهایم را باز کرد
[ترجمه ترگمان]من لباس زیر پوشیده بودم و بدجوری ورم کرده بودم به هر حال همه این اضطراب و هیجان، همه غم و اندوه، فقط اشتهای مرا برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They had given him new underclothes and a clean suit of overalls.
[ترجمه گوگل]لباس زیر نو و یک کت و شلوار تمیز به او داده بودند
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر و کت و شلوار تمیزش به او داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her underclothes were hung over a chair.
[ترجمه گوگل]لباس زیرش روی صندلی آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس های زیرش روی یک صندلی آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I dab out my underclothes every day.
[ترجمه گوگل]من هر روز لباس زیرم را پاک می کنم
[ترجمه ترگمان]من هر روز لباس زیر پوشیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tommy also had the rich young owner's razor and toothbrush, along with his underclothes, pyjamas and stock of fresh films.
[ترجمه گوگل]تامی همچنین تیغ ​​و مسواک صاحب جوان ثروتمند را به همراه لباس زیر، لباس خواب و مجموعه فیلم های تازه اش داشت
[ترجمه ترگمان]تامی نیز کت و razor صاحب جوان ثروتمند را همراه با لباس های زیر، پیژامه و ذخیره فیلم های تازه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Down a ways one of the maids had draped her underclothes on the wall.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که یکی از خدمتکاران لباس زیرش را روی دیوار کشیده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از ways لباس های زیر و پوشیده خود را روی دیوار انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She used to disdain the habit and the implication of underclothes.
[ترجمه گوگل]او عادت و مفهوم لباس زیر را نادیده می گرفت
[ترجمه ترگمان]عادت و لباس زیر را تحقیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر پوش (اسم)
underpants, corset cover, undergarment, underclothing, skivvy, underclothes, underwear

زیر پیراهنی (اسم)
slip, underclothing, underclothes, half-slip, undershirt, t-shirt

لباس زیر (اسم)
underclothing, underclothes, underwear

انگلیسی به انگلیسی

• underwear, undergarments
underclothes are clothes such as a vest, bra, or pants that people wear next to their skin and under their other clothes.

پیشنهاد کاربران

بپرس