undernutrition


رنجوری در اثر نرسیدن خوراک کافی ببدن

جمله های نمونه

1. Crohn's disease is commonly associated with undernutrition, which is often most evident when the disease is active.
[ترجمه گوگل]بیماری کرون معمولاً با سوءتغذیه همراه است، که اغلب در زمانی که بیماری فعال است مشهود است
[ترجمه ترگمان]بیماری Crohn عموما با undernutrition مرتبط است، که اغلب زمانی که این بیماری فعال است، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We suggest that maternal undernutrition, by constraining fetal growth, may programme cardiovascular disease.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که سوء تغذیه مادر، با محدود کردن رشد جنین، ممکن است بیماری قلبی عروقی را برنامه ریزی کند
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که undernutrition مادری، با محدود کردن رشد جنین، می تواند یک بیماری قلبی عروقی و عروقی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both undernutrition and overnutrition, particularly in the womb, can cause these epigenetic programs to create a mismatch between the 'expected' food environment and the actual one.
[ترجمه گوگل]هم سوءتغذیه و هم تغذیه بیش از حد، به ویژه در رحم، می تواند باعث شود که این برنامه های اپی ژنتیکی بین محیط غذایی "مورد انتظار" و محیط واقعی ناسازگاری ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]هم undernutrition و هم overnutrition، به خصوص در رحم می تواند باعث ایجاد این برنامه های epigenetic برای ایجاد یک عدم تطابق بین محیط غذا مورد انتظار و واقعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The United States is attempting to reduce child undernutrition by 30 percent in its partner countries, employing the efforts of two key initiatives, Clinton said.
[ترجمه گوگل]کلینتون گفت که ایالات متحده در تلاش است تا 30 درصد سوءتغذیه کودکان را در کشورهای شریک خود کاهش دهد و از تلاش های دو ابتکار کلیدی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]کلینتون گفت که ایالات متحده در تلاش است تا کودکان را تا ۳۰ درصد در کشورهای شریک خود کاهش دهد و تلاش های دو ابتکار کلیدی را به کار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Undernutrition is associated with 35% of the disease burden for children under five.
[ترجمه گوگل]سوء تغذیه با 35 درصد بار بیماری برای کودکان زیر پنج سال مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Undernutrition با ۳۵ درصد از بار بیماری کودکان زیر پنج سال مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Undernutrition is associated with 35% of the disease burden in children under five.
[ترجمه گوگل]سوء تغذیه با 35 درصد بار بیماری در کودکان زیر پنج سال مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Undernutrition با ۳۵ درصد از بار بیماری کودکان زیر پنج سال مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Undernutrition increases the risk of upper respiratory tract infections and subsequent acute bronchitis, especially in children and older people.
[ترجمه گوگل]سوء تغذیه خطر ابتلا به عفونت های دستگاه تنفسی فوقانی و متعاقب آن برونشیت حاد را به خصوص در کودکان و افراد مسن افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Undernutrition خطر عفونت دستگاه تنفسی فوقانی و برونشیت حاد شدید را به ویژه در کودکان و افراد مسن افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After age two, the negative effects of undernutrition are largely irreversible.
[ترجمه گوگل]پس از دو سالگی، اثرات منفی سوء تغذیه تا حد زیادی غیر قابل برگشت است
[ترجمه ترگمان]بعد از دو سالگی تاثیرات منفی of تا حد زیادی برگشت ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Undernutrition in the early years of life can also impair long-term cognitive development and productivity at work.
[ترجمه گوگل]سوءتغذیه در سال‌های اولیه زندگی نیز می‌تواند به رشد بلندمدت شناختی و بهره‌وری در کار آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]Undernutrition در سال های اولیه زندگی می تواند به رشد شناختی بلند مدت و بهره وری در کار آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Undernutrition is estimated to be an underlying cause in more than one-third of all deaths in children under five.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که سوءتغذیه یک علت زمینه ای در بیش از یک سوم از کل مرگ و میرها در کودکان زیر پنج سال باشد
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که Undernutrition یک علت اساسی در بیش از یک سوم کل مرگ کودکان زیر پنج سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Population studies of gastric acid secretion in children at risk from undernutrition are clearly not possible using conventional intubation techniques.
[ترجمه گوگل]مطالعات جمعیتی ترشح اسید معده در کودکان در معرض خطر سوء تغذیه به وضوح با استفاده از تکنیک های لوله گذاری مرسوم امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]مطالعات جمعیت ترشح اسید معده در کودکان در معرض خطر from به وضوح با استفاده از روش های مرسوم intubation امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hundreds of thousands of people are still homeless, and undernutrition affects 70 percent of the population.
[ترجمه گوگل]صدها هزار نفر هنوز بی خانمان هستند و سوء تغذیه 70 درصد جمعیت را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]صدها هزار نفر هنوز بی خانمان هستند و undernutrition درصد جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The plan, currently under development, tackles the double burden of undernutrition and overweight and focuses on the window of opportunity between conception and the second year of life.
[ترجمه گوگل]این طرح که در حال حاضر در دست توسعه است، بار مضاعف سوء تغذیه و اضافه وزن را برطرف می‌کند و بر پنجره فرصت بین بارداری و سال دوم زندگی تمرکز می‌کند
[ترجمه ترگمان]این طرح که هم اکنون در حال توسعه است، بار دوگانه of و اضافه وزن را رفع می کند و بر روی پنجره فرصت بین لقاح و سال دوم زندگی تمرکز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does this mean that all GM foods are fated never to solve the undernutrition of the poor?
[ترجمه گوگل]آیا این بدان معناست که تمام غذاهای تراریخته سرنوشتی ندارند که هرگز سوءتغذیه فقرا را حل نکنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این به این معنی است که همه غذاهای اصلاح شده ژنتیکی هرگز the فقرا را حل نمی کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• malnutrition caused be not receiving enough nourishment from food

پیشنهاد کاربران

undernutrition ( تغذیه )
واژه مصوب: کمبود تغذیه
تعریف: نوعی سوءِتغذیه ناشی از دریافت کمترازحد مواد مغذی
عدم تغذیه مناسب، تغذیه نامناسب
کم غذایی

بپرس