underpay

/ˈʌndərˌpe//ˌʌndəˈpeɪ/

کم پرداخت کردن، کمتر از قیمت (یا نرخ مزد) پول دادن، کم حقوق دادن، کم مزد دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underpays, underpaying, underpaid
مشتقات: underpayment (n.)
• : تعریف: to pay (someone) less than the usual rate or than he or she deserves.

جمله های نمونه

1. The scheme will overpay some lawyers and underpay others.
[ترجمه گوگل]این طرح به برخی از وکلا بیش از حد و برخی دیگر کمتر پرداخت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این طرح برخی وکلا و underpay تن دیگر را به خود اختصاص خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Borrowers who underpay tax if interest rates rise must give any unpaid interest to the Revenue in the subsequent 1months.
[ترجمه گوگل]وام گیرندگانی که در صورت افزایش نرخ بهره، مالیات کمتری می پردازند، باید هر گونه سود پرداخت نشده را در 1 ماه آینده به درآمد بدهند
[ترجمه ترگمان]کسانی که مالیات را کاهش می دهند اگر نرخ بهره افزایش یابد باید در ۱ ماه آینده به عواید مالیات توجه نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The current account mortgage lets you overpay and underpay and there are no penalties.
[ترجمه گوگل]رهن حساب جاری به شما امکان می دهد اضافه و کمتر پرداخت کنید و هیچ جریمه ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]وام مسکن فعلی به شما این امکان را می دهد که overpay و underpay را رها کنید و هیچ مجازاتی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many counterfeiters don't pay taxes, are big polluters, underpay workers, and produce dangerous products without discrimination.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جعل‌کنندگان مالیات نمی‌پردازند، آلاینده‌های بزرگ هستند، دستمزد کمتری به کارگران می‌دهند و محصولات خطرناک را بدون تبعیض تولید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از counterfeiters به مالیات نمی پردازند، polluters بزرگ، underpay کارگر، و محصولات خطرناکی بدون تبعیض تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "People would rather overpay for bonds than underpay for stocks," said David Kelly, who helps oversee $44billion as chief market strategist for JPMorgan Funds in New York.
[ترجمه گوگل]دیوید کلی که به عنوان استراتژیست ارشد بازار JPMorgan Funds در نیویورک به نظارت بر 44 میلیارد دلار کمک می کند، گفت: «مردم ترجیح می دهند بیش از حد برای اوراق قرضه بپردازند تا کمتر برای سهام
[ترجمه ترگمان]دیوید کلی، که به نظارت بر ۴۴ میلیارد دلار به عنوان استراتژیست برجسته بازار سرمایه JPMorgan در نیویورک کمک می کند، گفت: \" مردم ترجیح می دهند اوراق قرضه بخرند تا سهام برای سهام \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At that rate of interest, it was almost good business to underpay your taxes.
[ترجمه گوگل]با آن نرخ بهره، پرداخت کمتر مالیات تقریباً خوب بود
[ترجمه ترگمان]با این نرخ بهره، برای underpay مالیات شما کار خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The U. S. Treasury loses an estimated $ 130 billion each year because of citizens who underpay or file no return.
[ترجمه گوگل]خزانه داری ایالات متحده سالانه حدود 130 میلیارد دلار از دست می دهد زیرا شهروندانی که کمتر پرداخت می کنند یا درخواست بازگشت ندارند
[ترجمه ترگمان]U اس خزانه در هر سال ۱۳۰ میلیارد دلار از دست می دهد، به دلیل شهروندانی که هیچ بازگشتی یا بازگشتی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many employers are only too ready to exploit and underpay female part-time workers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان آماده استثمار و پرداخت کمتر از کارگران زن پاره وقت هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارفرمایان بیش از اندازه آمادگی بهره برداری از کارگران نیمه وقت زنانه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pay less than what is normal or required, pay insufficiently, give a salary which is too low

پیشنهاد کاربران

1. to pay too little, or less than ( the due amount )
2. to pay too little to ( someone )
دستمزد کم دادن به
مثال:
and they will not be underpaid in it.
و در آن به آنها دستمزد کمی داده نخواهد شد.

بپرس