undersea

/ˌəndərˈsiː//ˈʌndəsiː/

معنی: زیر ابی، زیر دریا
معانی دیگر: (در) زیر دریا، متحرک در زیراب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, located, carried on, or intended for use beneath the surface of the sea; underwater.
قید ( adverb )
• : تعریف: under the surface of the sea; underwater.

جمله های نمونه

1. undersea exploration
اکتشاف در زیر دریا

2. The bacteria that inhabit the undersea hot springs fall into this group.
[ترجمه گوگل]باکتری هایی که در چشمه های آب گرم زیر دریا زندگی می کنند در این گروه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]باکتری هایی که در چشمه های آب گرم undersea در این گروه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was a visitor from another, undersea world; an innocent, transparent, perfectly gentle alien.
[ترجمه گوگل]او یک بازدیدکننده از دنیای زیردریایی دیگری بود یک بیگانه بیگناه، شفاف، کاملا ملایم
[ترجمه ترگمان]او یک مهمان از یکی دیگر از دنیای زیر دریا بود؛ یک موجود معصوم و شفاف و کاملا آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His eyes were the milky, undersea colour of green marbles.
[ترجمه گوگل]چشمانش به رنگ شیری و زیردریایی مرمر سبز بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش، رنگ شیری رنگی از تیله های سبز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Water under tons of pressure collapsed into the undersea atomic shelter.
[ترجمه گوگل]آب تحت فشار چندین تن به پناهگاه اتمی زیر دریا فرو ریخت
[ترجمه ترگمان]آب زیر چند تن فشار وارد پناه گاه اتمی زیردریایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was an undersea face; the eyes were only part of an inflated bag of venom behind it.
[ترجمه گوگل]این یک چهره زیر دریا بود چشم ها تنها بخشی از کیسه زهر متورم پشت آن بودند
[ترجمه ترگمان]این صورت یک صورت زیر دریا بود؛ چشمانش فقط قسمتی از یک کیسه پر شده از زهر بود که پشت آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On a superficial level, it has given the undersea hot springs their otherworldly look.
[ترجمه گوگل]در سطحی سطحی، به چشمه های آب گرم زیر دریا ظاهری ماورایی بخشیده است
[ترجمه ترگمان]در سطحی سطحی، آن به چشمه های آب گرم زیر دریا، نگاه دنیای زیرین خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drinking with sea creatures at the undersea exhibits.
[ترجمه گوگل]نوشیدن با موجودات دریایی در نمایشگاه های زیر دریا
[ترجمه ترگمان]نوشیدن با موجودات دریایی در نمایشگاه های زیر دریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For a similar reason, knowing where you are undersea is much more difficult than in space.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، دانستن اینکه کجا زیر دریا هستید بسیار دشوارتر از فضا است
[ترجمه ترگمان]برای یک دلیل مشابه، دانستن اینکه در کجای زیردریایی قرار دارید، بسیار مشکل تر از فضا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A method for constructing an undersea digital elevation model(DEM) was proposed, using the soundings and coastline elements in a vector nautical chart.
[ترجمه گوگل]روشی برای ساخت یک مدل ارتفاع رقومی زیر دریا (DEM) با استفاده از امواج و عناصر خط ساحلی در نمودار دریایی بردار پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]روشی برای ساخت مدل رقومی ارتفاع زیردریایی (DEM)با استفاده از عناصر ساحلی و ساحلی در یک نمودار دریایی vector پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We submarine down into deep undersea valley.
[ترجمه گوگل]ما زیردریایی به دره عمیق زیر دریا فرو می رویم
[ترجمه ترگمان]زیر دریایی به اعماق دریا زیر دریایی فرو رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It will use undersea robots to slice through the damaged pipe to make a clean cut that can be connected to another pipe, capturing the leaking oil.
[ترجمه گوگل]از روبات‌های زیردریایی برای برش لوله آسیب‌دیده استفاده می‌کند تا برش تمیزی ایجاد کند که می‌تواند به لوله دیگری متصل شود و روغن نشت‌شده را بگیرد
[ترجمه ترگمان]آن از ربات های دریایی برای برش دادن لوله آسیب دیده استفاده خواهد کرد تا یک شکاف تمیز ایجاد کند که می تواند به لوله دیگر متصل شده و نشت نفت را ثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The storm caused by the sea or the undersea earthquake encountered with noise phenomenon.
[ترجمه گوگل]طوفان ناشی از دریا یا زلزله زیر دریا با پدیده نویز مواجه می شود
[ترجمه ترگمان]طوفان ناشی از دریا یا زلزله زیر دریا با پدیده نویز مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was amazed at the brilliant undersea scenery created by computer animation.
[ترجمه گوگل]من از مناظر درخشان زیر دریا که توسط انیمیشن کامپیوتری ایجاد شده بود شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]من از منظره فوق العاده زیر دریا که توسط انیمیشن کامپیوتری ایجاد شده بود، شگفت زده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Coaxial cable is also used for undersea telephone lines.
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال برای خطوط تلفن زیر دریا نیز استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کابل Coaxial نیز برای خطوط تلفن زیر دریا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر ابی (صفت)
subaqueous, undersea

زیر دریا (صفت)
undersea

انگلیسی به انگلیسی

• under the surface of the sea
undersea means below the surface of the sea.

پیشنهاد کاربران

زیر سطح دریا
رخ دادن، کار کردن و غیره در زیر دریا یا اقیانوس
subsea
undersea
Nancy bought an undersea camera to take photographs of sea animals.

بپرس