undersized

/ˈəndərˌsaɪzd//ˌʌndəˈsaɪzd/

معنی: کوچکتر از معمول، کوچکتر از اندازه معمولی
معانی دیگر: کوچکتر از اندازه ی معمول، (لباس و کفش و غیره) به اندازه ی کوچک (undersize هم می نویسند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: smaller than normal, required, or allowed.
متضاد: oversize
مشابه: scrub

جمله های نمونه

1. At school I was fairly skinny and undersized.
[ترجمه گوگل]در مدرسه من نسبتاً لاغر و کوچک بودم
[ترجمه ترگمان]در مدرسه من نسبتا لاغر و کوتوله بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They squashed into an undersized reception room.
[ترجمه گوگل]آنها وارد یک اتاق پذیرایی کوچک شدند
[ترجمه ترگمان]در اتاق پذیرایی کوچک و کوچک له شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was undersized, as were all the local children I was to meet.
[ترجمه گوگل]او مانند همه بچه‌های محلی که قرار بود ملاقات کنم کم‌قد بود
[ترجمه ترگمان]او کوتوله بود، درست مثل بچه های محلی که قرار بود آن ها را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was a skinny undersized kid.
[ترجمه گوگل]او یک بچه لاغر اندام بود
[ترجمه ترگمان]او یک بچه کوچک اندامی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cubs were sickly and undersized.
[ترجمه گوگل]توله ها بیمار و کم اندازه بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها کوچک تر و کوتوله بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She could hardly walk, she was undersized, and was very solemn.
[ترجمه گوگل]او به سختی می‌توانست راه برود، جثه کوچکی داشت و بسیار متین بود
[ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست راه برود، کوتوله بود و خیلی جدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. David Ferric walked in wearing an undersized panama hat and a turtleneck shirt with a drooping collar.
[ترجمه گوگل]دیوید فریک با یک کلاه پانامایی کوچک و یک پیراهن یقه‌دار با یقه آویزان وارد شد
[ترجمه ترگمان]دیوید Ferric کلاه کوچک پاناما و پیراهن یقه اسکی پوشیده با یقه drooping به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ed was thin and undersized like Patsy, but he was fit and strong, because he boxed.
[ترجمه گوگل]اد مانند پتسی لاغر و کم اندازه بود، اما تناسب اندام و قوی داشت، زیرا بوکس می زد
[ترجمه ترگمان]اد لاغر و کوتوله بود، مثل پتسی، اما قوی و قوی بود، چون سیلی می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The adult form looks a bit like an undersized mosquito.
[ترجمه گوگل]شکل بالغ کمی شبیه یک پشه کم اندازه است
[ترجمه ترگمان]شکل بزرگ سال شبیه پشه معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boy was probably twelve years old, but undersized.
[ترجمه گوگل]پسر احتمالاً دوازده ساله بود، اما کوچکتر بود
[ترجمه ترگمان]پسر احتمالا دوازده سالش بود، اما کوتوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The overall design of the tools were undersized for the parts.
[ترجمه گوگل]طراحی کلی ابزارها برای قطعات کم حجم بود
[ترجمه ترگمان]طراحی کلی ابزار برای قطعات کوچک تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alien 2 : I hate these puny undersized planets.
[ترجمه گوگل]Alien 2: من از این سیارات کوچک و کوچک متنفرم
[ترجمه ترگمان]بیگانه ۲: من از این planets کوچک undersized متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. WONDERFUL – K, was designed to treat undersized sexual organs premature ejaculation, and impotence in men.
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز - K، برای درمان انزال زودرس اندام های جنسی کوچک و ناتوانی جنسی در مردان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]WONDERFUL - کی، برای درمان با اندام های جنسی معمولی (undersized)، و ناتوانی در مردان طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alien 2 : I hate these puny undersized planets. The gravity is so different.
[ترجمه گوگل]Alien 2: من از این سیارات کوچک و کوچک متنفرم گرانش بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]بیگانه ۲: من از این planets کوچک undersized متنفرم جاذبه بسیار متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوچکتر از معمول (صفت)
undersized

کوچکتر از اندازه معمولی (صفت)
undersized

انگلیسی به انگلیسی

• of a size which is smaller than the usual
undersized people or things are smaller than usual, or smaller than they should be.

پیشنهاد کاربران

بپرس