unfailingly

جمله های نمونه

1. She was unfailingly courteous and helpful.
[ترجمه گوگل]او بی‌وقفه مؤدبانه و مفید بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه مودب و مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Foreigners unfailingly fall in love with the place.
[ترجمه گوگل]خارجی‌ها بی‌وقفه عاشق این مکان می‌شوند
[ترجمه ترگمان]خارجی ها بدون وقفه عاشق این مکان می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was unfailingly polite to customers.
[ترجمه گوگل]او بی‌وقفه با مشتریان مودب بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه برای مشتریان احترام قایل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's unfailingly cheerful no matter what the circumstances.
[ترجمه گوگل]او بدون توجه به شرایط، بی‌وقفه شاد است
[ترجمه ترگمان]بی آن که اهمیت داشته باشد، همیشه خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quiet, contained, a trifle prissy-but unfailingly polite.
[ترجمه گوگل]ساکت، محتاطانه، بی‌اهمیت، اما بی‌وقفه مؤدب
[ترجمه ترگمان]ساکت و آرام و مودبانه بود - اما همیشه مودب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More than that, it unfailingly brought back a rush of memories from his Mississippi boyhood.
[ترجمه گوگل]بیشتر از آن، بی‌وقفه خاطرات دوران کودکی‌اش را در می‌سی‌سی‌پی زنده کرد
[ترجمه ترگمان]بیش از آن، این امر موجب شد که خاطرات دوران کودکی او موجب شتاب خاطرات دوران کودکی او گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was unfailingly polite and considerate.
[ترجمه گوگل]او بی‌وقفه مؤدب و با ملاحظه بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه مودب و محتاط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People were unfailingly courteous and showed great sympathy - but throughout, all eyes were firmly on Abu Dhabi.
[ترجمه گوگل]مردم بی‌وقفه مؤدبانه بودند و همدردی زیادی نشان می‌دادند - اما در تمام مدت، همه نگاه‌ها به ابوظبی بود
[ترجمه ترگمان]مردم همیشه مودب بودند و همدردی بسیار زیادی نشان می دادند - اما در تمام این مدت، تمام چشم ها به ابوظبی بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am fond of him, he has been unfailingly kind to me.
[ترجمه گوگل]من او را دوست دارم، او بی‌وقفه به من لطف داشته است
[ترجمه ترگمان]من او را دوست دارم، او همیشه با من مهربان بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The staff are unfailingly polite.
[ترجمه گوگل]کارکنان بی نهایت مودب هستند
[ترجمه ترگمان]کارکنان برای رعایت ادب و نزاکت احترام قائل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Giants unfailingly credited their trainers for a healthy run at the National League West title.
[ترجمه گوگل]غول‌ها بی‌وقفه مربیان خود را به خاطر عملکردی سالم در عنوان قهرمانی لیگ ملی غرب به حساب می‌آورند
[ترجمه ترگمان]تیم Giants هم برای اجرای یک شرکت سالم در عنوان قهرمانی لیگ ملی (West Bank)برای مربیان خود احترام قایل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And they are taught about Britain's unfailingly miserable climate.
[ترجمه گوگل]و به آنها در مورد آب و هوای اسفبار بی پایان بریتانیا آموزش داده می شود
[ترجمه ترگمان]و آن ها در مورد نظم و هوای سخت بریتانیا به آن ها آموزش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is unfailingly polite and tries desperately to understand other people's views.
[ترجمه گوگل]او بی‌وقفه مؤدب است و ناامیدانه سعی می‌کند نظرات دیگران را درک کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه مطیع است و سعی می کند نظریات دیگران را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are unfailingly polite and far from revolutionary.
[ترجمه گوگل]آنها بی وقفه مؤدب و دور از انقلابی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها unfailingly مودب و دور از انقلاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unfailing manner

پیشنهاد کاربران

بپرس