upwelling


فراز جوشی (به ویژه حرکت فرازین آبهای سرد و مغذی دریا که ماهی ها را جلب می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of flowing upward or as if from a deep source.

- He couldn't help but experience an upwelling of emotion.
[ترجمه گوگل] او نمی‌توانست جلوی افزایش احساسات را بگیرد
[ترجمه ترگمان] او نمی توانست کمک کند، اما موجی از احساس را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the upward movement of deep ocean water and nutrient-rich cold water organisms to the ocean surface.

تخصصی

[زمین شناسی] بالارونده

انگلیسی به انگلیسی

• process of sea water rising toward the surface from the bottom of the sea (oceanography)

پیشنهاد کاربران

در بافت اجتماعی و بیشتر به صورت جمع به نظرم میشود آن را "خیزش" یا "جوشش" ترجمه کرد
فراشارش
فراجهندگی
upwelling ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: فراچاهش
تعریف: حرکت صعودی آب زیرسطحی که سبب انتقال آب لایه‏های عمیق‏تر به لایۀ سطحی می شود و براثر واگرایی افقی از ناحیه دور می شود
بالابرنده
جریال بالاآمدگی سیال
شرایط فراچاهش

بپرس