volleyball

/ˈvɑːliˌbɒl//ˈvɒlɪbɔːl/

والیبال، بازی والیبال، والیبال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a court game in which two teams hit a large inflated ball back and forth over a high net, and in which points are scored for grounding a ball in the opponent's court.

(2) تعریف: the ball used in this game.

جمله های نمونه

1. we played volleyball on the sand
ما در ساحل شنی والیبال بازی کردیم.

2. The volleyball gave a high bounce.
[ترجمه هههههههههههه] . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
|
[ترجمه رضا جهان] والیبال پرش صعودی دارد
|
[ترجمه گوگل]والیبال پرش بالایی داد
[ترجمه ترگمان]والیبال به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tim plays for the national volleyball team.
[ترجمه گوگل]تیم برای تیم ملی والیبال بازی می کند
[ترجمه ترگمان]تیم برای تیم ملی والیبال بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hockey, volleyball, football and tennis are all sports.
[ترجمه گوگل]هاکی، والیبال، فوتبال و تنیس همگی ورزش هستند
[ترجمه ترگمان]هاکی، والیبال، فوتبال و تنیس همه ورزش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are fond of playing volleyball.
[ترجمه گوگل]آنها به بازی والیبال علاقه دارند
[ترجمه ترگمان] اونا میخوان والیبال بازی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A volleyball court had been marked out on the grass.
[ترجمه گوگل]زمین والیبال روی چمن مشخص شده بود
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه والیبال روی علف ها علامت گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Valerie earned letters in three sports: volleyball, basketball, and field hockey.
[ترجمه گوگل]والری در سه رشته ورزشی به دست آورد: والیبال، بسکتبال و هاکی روی چمن
[ترجمه ترگمان]والری نامه ها را در سه رشته ورزشی به دست آورد: والیبال، بسکتبال و هاکی روی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you like playing volleyball?
[ترجمه گوگل]آیا بازی والیبال را دوست داری؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری والیبال بازی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She adores going to the volleyball match.
[ترجمه گوگل]او عاشق رفتن به مسابقه والیبال است
[ترجمه ترگمان] عاشق مسابقه والیبال میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children are playing volleyball on the lawn.
[ترجمه گوگل]بچه ها روی چمن در حال بازی والیبال هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در چمن والیبال بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The women's volleyball team put up a desperate fight to win the world championship at all costs.
[ترجمه گوگل]تیم والیبال بانوان برای کسب مقام قهرمانی جهان به هر قیمتی مبارزه ای مذبوحانه انجام داد
[ترجمه ترگمان]تیم والیبال زنان یک مبارزه نومید برای پیروزی در مسابقات قهرمانی جهان به هر قیمتی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He'd marked out a volleyball court on the beach with a stick.
[ترجمه گوگل]او یک زمین والیبال در ساحل را با چوب مشخص کرده بود
[ترجمه ترگمان]او یک دادگاه والیبال ساحلی را با چوبی روی ساحل تشخیص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you want to come and watch the volleyball game this Saturday?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید بیایید و بازی والیبال این شنبه را تماشا کنید؟
[ترجمه ترگمان]می خو ای این شنبه مسابقه والیبال رو تماشا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Children watched volleyball, basketball and soccer games.
[ترجمه گوگل]بچه ها بازی های والیبال، بسکتبال و فوتبال را تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]کودکان مسابقات والیبال، بسکتبال و فوتبال را تماشا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Linda first saw Red at a middle school volleyball game.
[ترجمه گوگل]لیندا اولین بار رد را در یک بازی والیبال مدرسه راهنمایی دید
[ترجمه ترگمان]لیندا اولین بار قرمز را در یک مسابقه والیبال بازی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• game in which two teams position themselves on either side of a high net on a rectangular court and hit a ball back and forth over the net
volleyball is a game in which two teams hit a large ball with their hands, backwards and forwards over a high net. if you allow the ball to touch the ground, your team loses a point.

پیشنهاد کاربران

volleyball ( n ) ( vɑliˌbɔl ) =a game in which two teams of six players use their hands to hit a large ball backward and forward over a high net
volleyball
توپ والیبال
the ball used in the game of volleyball
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/volleyball
تورپگ ( turpəg )
از تور پگ ( توپ )
والیبالیست=تورپگباز ( turpəgbaz )
استادیوم والیبال=تورپگکده ( turpəgkəde )
زمین والیبال=زامتورپگ ( zamturpəg ) ، زمین تورپگ
هوادار والیبال=تورپگخواه ( turpəgxwah ) ، هوادار تورپگ
والیبال
کلمه ی گفتارش اشتباهه بهتردرستش کنین تاآبرو بزی نشه
پاس دادن به بلندزن

بپرس