vaporize

/ˈveɪpəˌraɪz//ˈveɪpəraɪz/

معنی: تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن
معانی دیگر: (با حرارت یا افشاندن) گاز شدن یا کردن، بخار شدن یا کردن، تبخیر شدن یا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vaporizes, vaporizing, vaporized
• : تعریف: to cause to become or diffuse as a vapor or gas; atomize; evaporate.
متضاد: condense
مشابه: evaporate, vapor

- In the process of distilling, water is vaporized, leaving behind heavy minerals.
[ترجمه گوگل] در فرآیند تقطیر، آب تبخیر می شود و مواد معدنی سنگین از خود به جای می گذارد
[ترجمه ترگمان] در فرآیند تقطیر، آب تبخیر می شود و مواد معدنی سنگین را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: vaporizable (adj.), vaporization (n.)
• : تعریف: to become converted into or diffused as a vapor; evaporate.
متضاد: condense
مشابه: evaporate, vapor

جمله های نمونه

1. The sun's heat vaporizes the water of the ocean.
[ترجمه گوگل]گرمای خورشید آب اقیانوس را تبخیر می کند
[ترجمه ترگمان]حرارت خورشید، آب اقیانوس را تبخیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The benzene vaporized and formed a huge cloud of gas.
[ترجمه گوگل]بنزن تبخیر شد و ابر عظیمی از گاز را تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]بنزن تبخیر می شود و یک ابر بزرگ گاز تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most meteorites striking the Earth vaporize instantly.
[ترجمه گوگل]بیشتر شهاب سنگ هایی که به زمین برخورد می کنند فورا تبخیر می شوند
[ترجمه ترگمان]بیشتر شهاب سنگ ها بلافاصله vaporize زمین را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Water vaporizes when it boils.
[ترجمه گوگل]آب وقتی به جوش می آید بخار می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که می جوشد، آب جوش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vaporized gasoline is processed into hydrogen, water and carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]بنزین تبخیر شده به هیدروژن، آب و دی اکسید کربن تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بنزین تبخیر شده به هیدروژن، آب و کربن دی اکسید پردازش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But even vaporized as the bond market is, it holds tremendous sway over our times.
[ترجمه گوگل]اما حتی اگر بازار اوراق قرضه تبخیر شده باشد، تأثیر زیادی بر زمانه ما دارد
[ترجمه ترگمان]اما حتی تبخیر شده به عنوان بازار اوراق قرضه، قدرت زیادی را در دوران ما به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Water vaporizes when boiled.
[ترجمه گوگل]آب هنگام جوشاندن تبخیر می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که آب پز می شود، آب تبخیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some would never appear, vaporized, lost for ever, having ceased to exist.
[ترجمه گوگل]برخی هرگز ظاهر نمی‌شوند، تبخیر می‌شوند، برای همیشه گم می‌شوند و دیگر وجود ندارند
[ترجمه ترگمان]بعضی ها هرگز ظاهر نمی شوند، تبخیر می شوند، برای همیشه از دست می روند و دیگر وجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Competition will produce jobs instead of vaporizing them, according to this view.
[ترجمه گوگل]بر اساس این دیدگاه، رقابت به جای تبخیر کردن آنها، شغل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]براساس این دیدگاه، رقابت به جای استفاده از آن ها، شغل تولید خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then, just as suddenly, that unity vaporized.
[ترجمه گوگل]سپس، به همان ناگهانی، آن وحدت تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]بعد، درست مثل این که ناگهان وحدت تبخیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The steam produced in vaporize pan reached the condense pipe through guide plate.
[ترجمه گوگل]بخار تولید شده در تشت تبخیر از طریق صفحه راهنما به لوله کندانس می رسید
[ترجمه ترگمان]بخار تولید شده در pan بخار به لوله متراکم از طریق صفحه راهنما رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use 5-6W output power laser to cauterize and vaporize verruca plantaris to get rid of the brown colored pathological changes.
[ترجمه گوگل]برای خلاص شدن از شر تغییرات پاتولوژیک قهوه ای رنگ، از لیزر با توان خروجی 5-6 وات برای سوزاندن و تبخیر verruca plantaris استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از لیزر قدرت خروجی ۶ - ۶ W برای cauterize و vaporize verruca plantaris برای رهایی از تغییرات pathological رنگی قهوه ای استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is why heat can melt ice, vaporize water and cause bodies to expand.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که گرما می تواند یخ را ذوب کند، آب را تبخیر کند و باعث انبساط اجسام شود
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که گرما می تواند یخ را ذوب، تبخیر کند و باعث گسترش بدن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Radio waves would vaporize the waste, which would then be sent into a magnetic bottle containing a thin, trapped plasma.
[ترجمه گوگل]امواج رادیویی ضایعات را تبخیر می کنند و سپس به یک بطری مغناطیسی حاوی پلاسمای نازک و به دام افتاده فرستاده می شوند
[ترجمه ترگمان]امواج رادیویی، پسماند را تبخیر خواهند کرد، که پس از آن به یک بطری مغناطیسی حاوی پلاسمای ضعیف و به دام گیر فرستاده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبخیر شدن (فعل)
evaporate, vaporize, volatilize

بخار شدن (فعل)
evaporate, vaporize

تبخیر کردن (فعل)
evaporate, vaporize

انگلیسی به انگلیسی

• convert into vapor, convert into a gaseous state; become converted into vapor, become dissipated (also vaporise)
if a liquid or solid vaporizes or you vaporize it, it changes into vapour or gas.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : vaporize
اسم ( noun ) : vapor / vaporization
صفت ( adjective ) : vaporous
قید ( adverb ) : _
بُخاریدَن = تبدیل شدن به بخار.
بُخاراندَن = تبدیل کردن به بخار.
تبخیر شدن ( فعل )
بخار شدن ( فعل )
تبخیر کردن ( فعل )

بپرس