veracious

/vəˈreɪʃəs//vəˈreɪʃəs/

معنی: درست، واقعی، راستگو
معانی دیگر: صادق، حقیقی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: veraciously (adv.), veraciousness (n.)
(1) تعریف: habitually speaking the truth; honest; truthful.
متضاد: mendacious
مشابه: honest, truthful

- a veracious person
[ترجمه گوگل] یک فرد راستگو
[ترجمه ترگمان] یک دانشمند واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: conforming to fact; accurate; true.
متضاد: mendacious
مشابه: accurate, factual, honest, true, truthful

- The testimony is veracious.
[ترجمه گوگل] شهادت صحت دارد
[ترجمه ترگمان] گواه صحت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Results The veracious rate of gastroscopic biopsies in early gastric cancer was 80. 87%.
[ترجمه گوگل]ResultsThe نرخ واقعی بیوپسی گاستروسکوپی در سرطان معده اولیه 80 87٪ بود
[ترجمه ترگمان]نتایج میزان واقعی of biopsies در سرطان معده اولیه سال ۸۰ بود ۸۷ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The veracious fixed value of the differential protection relay is very important, which directly affects the reliability of short out alternately, neutral-point and direct or indirect grounding.
[ترجمه گوگل]مقدار ثابت واقعی رله حفاظت دیفرانسیل بسیار مهم است که مستقیماً بر قابلیت اطمینان اتصال کوتاه به طور متناوب، نقطه خنثی و زمین مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ارزش ثابت veracious حفاظت دیفرانسیل بسیار مهم است، که مستقیما بر قابلیت اعتماد به طور متناوب، بی طرف و مستقیم یا غیر مستقیم تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Result Veracious and fast identification of similar photocopy papers with FT-IR in this method was feasible.
[ترجمه گوگل]نتیجه شناسایی دقیق و سریع کاغذهای فتوکپی مشابه با FT-IR در این روش امکان پذیر بود
[ترجمه ترگمان]شناسایی سریع و شناسایی سریع کاغذهای رونوشت مشابه با FT - IR در این روش امکان پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion:A veracious diagnosis of the dormant sclera rupture and a timely surgery will save the eye ball and ocular function more effectively.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تشخیص دقیق پارگی صلبیه خفته و انجام جراحی به موقع، به‌طور مؤثرتری باعث نجات کره چشم و عملکرد چشم می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تشخیص واقعی از گسیختگی sclera راکد و عمل به موقع عمل جراحی چشم را نجات خواهد داد و به طور موثر این کار را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thereout, put forward a veracious, authoritative, timely mode for negative news report on the principle of openness, moderation, escalation.
[ترجمه گوگل]از این رو، یک حالت درست، معتبر و به موقع را برای گزارش اخبار منفی در مورد اصل باز بودن، اعتدال، تشدید ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]Thereout، a واقعی، موثق و به موقع برای گزارش اخبار منفی در اصل آزادی، میانه روی و تشدید را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such conviction stems from his keen focus and veracious tenacity.
[ترجمه گوگل]چنین اعتقادی از تمرکز دقیق و سرسختی صادقانه او ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این اعتقاد از سماجت و سرسختی واقعی او سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Harmonious Society is a democratic, lawful, fair, justicial, veracious, companionate, lifeful, balanced, orderly society, in which all people are harmonious with the nature.
[ترجمه گوگل]جامعه هماهنگ جامعه ای دموکراتیک، قانونمند، عادلانه، عادلانه، راستگو، همراه، زندگی، متعادل، منظم است که در آن همه مردم با طبیعت هماهنگ هستند
[ترجمه ترگمان]جامعه Harmonious یک جامعه دموکراتیک، قانونی، عادلانه، justicial، companionate، lifeful، جامعه منظم و منظم است که در آن همه مردم با طبیعت هماهنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Veracious forecast of water consumption is very significant for the programming of water resource.
[ترجمه گوگل]پیش بینی درست مصرف آب برای برنامه ریزی منابع آب بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی veracious مصرف آب برای برنامه ریزی منابع آب بسیار قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And that it is high veracious by base wave AC parameters measurement method to those not bad contaminative .
[ترجمه گوگل]و اینکه با روش اندازه گیری پارامترهای AC موج پایه برای آنهایی که آلودگی بدی ندارند از صحت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]و اینکه ثابت شده است که روش اندازه گیری پارامترهای جریان متناوب با استفاده از روش اندازه گیری پارامترهای جریان متناوب برابر است با نتایج بد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion This is a new, fast, sensitive, and veracious method of i- dentification of similar photocopy papers. It can be used to identify the brand, even the batch of similar photocopy pape. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این یک روش جدید، سریع، حساس و درست برای شناسایی کاغذهای فتوکپی مشابه است می توان از آن برای شناسایی نام تجاری، حتی دسته ای از کاغذهای فتوکپی مشابه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این یک روش جدید، سریع، حساس، و veracious از dentification of مشابه است این روش می تواند برای شناسایی برند، حتی دسته ای از pape مشابه، مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A veracious short - term electricity price forecasting can help a market effective bidding decisions.
[ترجمه گوگل]یک پیش‌بینی کوتاه‌مدت قیمت برق می‌تواند به تصمیم‌گیری موثر در مناقصه کمک کند
[ترجمه ترگمان]یک پیش بینی کوتاه مدت قیمت برق می تواند به تصمیمات مزایده موثر بازار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It can adapt and veracious transform the fast changeable voltage, which can be satisfied special requirements for customers.
[ترجمه گوگل]این می تواند ولتاژ قابل تغییر سریع را تطبیق داده و به طور صحیح تغییر دهد، که می تواند نیازهای ویژه مشتریان را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند ولتاژ قابل تغییر سریع را که می تواند الزامات خاصی را برای مشتریان ارضا کند سازگار و تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Yates might consider it only as a veracious interruption for the evening, and Mr. Rushworth might imagine it a blessing.
[ترجمه گوگل]آقای ییتس ممکن است آن را فقط به عنوان یک وقفه واقعی برای عصر در نظر بگیرد، و آقای راشورث ممکن است آن را یک برکت تصور کند
[ترجمه ترگمان]آقای ییتس شاید آن را به عنوان یک وقفه واقعی برای عصر تصور کند، و آقای راشورث هم تصور می کرد که این موهبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Miss Stackpole was a strictly veracious reporter.
[ترجمه گوگل]خانم استکپول یک خبرنگار کاملاً راستگو بود
[ترجمه ترگمان]خانم Stackpole یک گزارشگر درست و حسابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To define the Other as the locus of the word, is to say that its nothing other than the locus where an assertion is posited as veracious.
[ترجمه گوگل]تعریف «دیگری» به‌عنوان جایگاه کلمه، این است که بگوییم چیزی جز جایگاهی نیست که در آن یک ادعا به‌عنوان صحت مطرح می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای تعریف دیگری به عنوان مکان هندسی کلمه، این است که بگوییم هیچ چیز دیگری غیر از مکان واقعی آن نیست، جایی که این ادعا حقیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درست (صفت)
right, upright, straight, true, perfect, genuine, correct, out-and-out, accurate, exact, valid, just, authentic, even, whole, entire, trustworthy, straightforward, plumb, veracious, legitimate, conscionable, orthodox, incorrupt, indefectible, integral, leveling, well-advised

واقعی (صفت)
very, right, true, genuine, essential, actual, real, factual, concrete, virtual, veracious, down-to-earth, sterling, literal, lifelike, true-life, unfeigned, veritable

راستگو (صفت)
truthful, true, candid, sooth, veracious, veridical, soothfast

انگلیسی به انگلیسی

• honest, truthful; accurate
someone who is veracious always tells the truth; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : veracity
✅️ صفت ( adjective ) : veracious
✅️ قید ( adverb ) : veraciously
راستگو، صادق
veracious

بپرس