verbalization


معنی: پرگویی، فعل سازی، دراز گویی، بیان شفاهی
معانی دیگر: پرگویی، دراز گویی، بیان شفاهی، فعل سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process, or an instance, of expressing something in words, especially spoken words.

- The therapist encouraged the expression of feelings, whether through verbalization or drawing.
[ترجمه گوگل] درمانگر بیان احساسات را، چه از طریق کلامی یا نقاشی تشویق کرد
[ترجمه ترگمان] درمانگر، بیان احساسات، چه از طریق verbalization و چه از طریق نقاشی، را تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. More respectful verbalization promotes not only consciousness of human rights, but also the building of a concordant society.
[ترجمه گوگل]شفاهی محترمانه‌تر نه تنها آگاهی از حقوق بشر را ارتقا می‌دهد، بلکه باعث ایجاد جامعه‌ای هماهنگ نیز می‌شود
[ترجمه ترگمان]verbalization با رعایت احترام، نه تنها آگاهی از حقوق بشر بلکه همچنین ایجاد یک جامعه هماهنگ را ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the Western culture verbalization and thought are assumed to be interdependent on, correlated to, and even equivalent to each other.
[ترجمه گوگل]در فرهنگ غربی، گفتار و اندیشه به یکدیگر وابسته، مرتبط و حتی معادل یکدیگر فرض می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ غربی verbalization و تفکر وابسته به یکدیگر، هم بسته به، و یا حتی برابر با یکدیگر فرض می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Further explicit modeling and verbalization will be required.
[ترجمه گوگل]مدلسازی و بیان صریح بیشتر مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مدل سازی صریح بیشتر و verbalization مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The motivation of nouns verbalization is explored from four perspectives in this paper: philosophy, semantics, principle of economy, and culture.
[ترجمه گوگل]در این مقاله انگیزه کلامی‌سازی اسم‌ها از چهار منظر فلسفه، معناشناسی، اصل اقتصاد و فرهنگ بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]انگیزه اسم ها از چهار دیدگاه در این مقاله بررسی شده است: فلسفه، معنا، اصل اقتصاد، و فرهنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mark it Static and provide a simple verbalization (Figure .
[ترجمه گوگل]آن را ایستا علامت گذاری کنید و یک کلامی ساده ارائه دهید (شکل
[ترجمه ترگمان]ثابت کنید که ایستا بوده و یک verbalization ساده فراهم می کند (شکل ۲)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When a style of "verbalization" was widely accepted as the "categorized title", the manner of wording relevant to the style of "verbalization" would shape the text in a specific style.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سبکی از "کلامی" به عنوان "عنوان طبقه بندی شده" به طور گسترده پذیرفته شد، نحوه لفظ مربوط به سبک "کلامی" متن را به سبک خاصی شکل می دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سبک \"verbalization\" به طور گسترده ای به عنوان \"عنوان طبقه بندی شده\" پذیرفته شد، شیوه جمله بندی مربوط به سبک \"verbalization\" متن را به سبک خاصی شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Words, verbalization, thoughts, thinking, and emotionalism are completely automatic.
[ترجمه گوگل]کلمات، کلامی، افکار، تفکر و احساس گرایی کاملاً خودکار هستند
[ترجمه ترگمان]کلمات، verbalization، افکار، تفکر، و emotionalism کاملا اتوماتیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In ancient times, the primitive classification of Chinese styles was typologized with "verbalization".
[ترجمه گوگل]در زمان‌های قدیم، طبقه‌بندی اولیه سبک‌های چینی با «کلامی‌سازی» گونه‌شناسی می‌شد
[ترجمه ترگمان]در زمان های باستان، طبقه بندی اولیه سبک های چینی به \"verbalization\" تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Knowledge of the linguistic function of verbalization can help us to be more idiomatic in speaking and writing English.
[ترجمه گوگل]آگاهی از عملکرد زبانی شفاهی می تواند به ما کمک کند تا در مکالمه و نوشتن انگلیسی اصطلاحی تر باشیم
[ترجمه ترگمان]دانش نقش زبانی of می تواند به ما کمک کند که در صحبت کردن و نوشتن زبان انگلیسی more باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The verbalization is a combination of plain text and placeholders.
[ترجمه گوگل]شفاهی ترکیبی از متن ساده و متغیرهایی است
[ترجمه ترگمان]The ترکیبی از متن ساده و placeholders است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More respectful verbalization on personal disabilities and handicaps should be adopted.
[ترجمه گوگل]باید در مورد ناتوانی‌ها و ناتوانی‌های شخصی، سخنان محترمانه‌تری اتخاذ شود
[ترجمه ترگمان]نکات مثبت بیشتری در مورد معلولیت شخصی و موانع پیش رو باید اتخاذ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chapter 6 offers a comprehensive description and a summary of verbalization, with an interpretation using the metonymy model.
[ترجمه گوگل]فصل 6 شرح جامع و خلاصه ای از کلامی را با تفسیری با استفاده از مدل کنایه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]فصل ۶ یک توصیف جامع و خلاصه ای از verbalization را با تفسیری با استفاده از مدل metonymy ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whether the images are life-like or not is determined by the verbalization of literary characters.
[ترجمه گوگل]این که آیا تصاویر شبیه به زندگی هستند یا نه، توسط شفاهی شخصیت های ادبی تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]این که آیا این تصاویر زندگی هستند یا نه، توسط the شخصیت های ادبی تعیین شده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper is to explore the relationship between metaphor definition and animal name verbalization as well as the classification of animal name verbalization based on metaphor theory.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی رابطه بین تعریف استعاره و کلامی کردن نام حیوان و همچنین طبقه‌بندی کلامی کردن نام حیوانات بر اساس نظریه استعاره می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]مقاله حاضر بررسی رابطه بین تعریف استعاره و نام حیوانات verbalization و طبقه بندی نام حیوانات براساس نظریه استعاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرگویی (اسم)
prate, verbosity, prolixity, verbalization

فعل سازی (اسم)
verbalization

دراز گویی (اسم)
verbiage, verbalization

بیان شفاهی (اسم)
verbalization

انگلیسی به انگلیسی

• act of expressing in words (especially orally); act of making a word into a verb (grammar)

پیشنهاد کاربران

زبان وری
ادای زبانی/کلامی، به زبان آوری
{پزشکی} ارتباط کلامی
پرگویی ، دراز گویی، بیان شفاهی ، فعل سازی، بیان کلامی
زیاده گویی
کلام آوری

بپرس