veriest


(نادر) بیشترین، محض، صرف، بیشین، حالت تفضیلی: very

جمله های نمونه

1. the veriest idiot that had ever comt to my shop
ابله ترین فردی که هرگز به مغازه ی من پا گذاشته بود

2. the veriest nonsense
چرند کامل

3. When the weasel and the cat make a marriage, it is a very ill presage.
[ترجمه گوگل]وقتی راسو و گربه با هم ازدواج می کنند، پیشگویی بسیار بدی است
[ترجمه ترگمان]وقتی که راسو و گربه با هم ازدواج کنند، این a از میان می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pigs may fly, but they are very unlikely birds.
[ترجمه گوگل]خوک ها ممکن است پرواز کنند، اما آنها پرندگان بسیار بعید هستند
[ترجمه ترگمان]خوک ها ممکن است پرواز کنند، اما این پرندگان بسیار بعید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He that is full of himself is very empty.
[ترجمه گوگل]اونی که از خودش پر باشه خیلی خالیه
[ترجمه ترگمان]او کاملا خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Poverty is an abnormality to rich people. It is very difficult to make out why people who want dinner do not ring the bell.
[ترجمه گوگل]فقر برای افراد ثروتمند یک امر غیرعادی است بسیار دشوار است که بفهمیم چرا افرادی که شام ​​می خواهند زنگ را نمی زنند
[ترجمه ترگمان]فقر یک ناهنجاری برای افراد ثروتمند است مشخص کردن اینکه چرا افرادی که شام می خواهند زنگ را به صدا در نمی آورند، بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Betraying a trust is a very quick and painful way to terminate a friendship.
[ترجمه گوگل]خیانت در امانت یک راه بسیار سریع و دردناک برای پایان دادن به یک دوستی است
[ترجمه ترگمان]اعتماد کردن به اعتماد به یک راه خیلی سریع و دردناک برای پایان دادن یک دوستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He who laughs at crooked men should need walk very straight.
[ترجمه گوگل]کسی که به مردان کج می خندد باید خیلی صاف راه برود
[ترجمه ترگمان]کسی که به مردان کج می خندد احتیاج به قدم زدن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To deceive oneself is very easy.
[ترجمه گوگل]فریب دادن خود بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]گول زدن خود بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whe angry, count ten before you speak; if very angry, a hundred.
[ترجمه گوگل]وقتی عصبانی هستید، قبل از صحبت ده بشمار اگر خیلی عصبانی هستید، صد
[ترجمه ترگمان]خیلی عصبانی هستی، ده دقیقه قبل از این که حرف بزنی خیلی عصبانی هستی، اگر خیلی عصبانی باشی، صد تا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Very close and trusted friends share confidences candidly. They feel secure that they will not be ridiculed of derided,and their confidences will be honored.
[ترجمه گوگل]دوستان بسیار صمیمی و قابل اعتماد صادقانه اعتماد به نفس را به اشتراک می گذارند آنها احساس امنیت می کنند که مورد تمسخر قرار نگیرند و اعتماد آنها مورد احترام قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]دوستان نزدیک و قابل اعتماد راز دل خود را با صراحت به اشتراک می گذارند آن ها احساس امنیت می کنند که مورد تمسخر قرار نخواهند گرفت، و محرم اسرار آنان مورد احترام واقع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To be angry with a weak man is a proof that you are not very strong yourself.
[ترجمه گوگل]عصبانی شدن با یک مرد ضعیف دلیلی بر این است که شما خودتان خیلی قوی نیستید
[ترجمه ترگمان]عصبانی شدن با یک مرد ضعیف اثبات این است که تو خود خیلی قوی نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The very remembrance of my former misfortune proves a new one to me.
[ترجمه گوگل]خود یادآوری بدبختی سابقم، بدبختی جدیدی را برای من ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]خاطره بدبختی سابق من یکی دیگر را ثابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A little credulity helps one on through life very smoothly.
[ترجمه گوگل]کمی زودباوری به فرد کمک می‌کند تا زندگی را به راحتی طی کند
[ترجمه ترگمان]یک ساده لوحی کوچک به یک نفر از طریق زندگی بسیار نرم کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس