vibrator

/ˈvaɪbretər//vaɪˈbreɪtə/

معنی: نوسان کننده، مرتعش کننده، وسیله ارتعاش و نوسان، ارتعاش کننده، لرزانگر
معانی دیگر: نونده، لرزانه، شیوانگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that vibrates or causes vibration.

(2) تعریف: an electrical device used in vibratory massage.

(3) تعریف: an electromagnetic device that consists of a vibrating rod or conductor that periodically interrupts a steady current and thereby creates a pulsating one.

جمله های نمونه

1. The distance between insertion points of vibrator beam should be 500 mm.
[ترجمه گوگل]فاصله بین نقاط درج تیر ویبراتور باید 500 میلی متر باشد
[ترجمه ترگمان]فاصله بین نقاط درج پرتو vibrator باید ۵۰۰ میلی متر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Red transparent vibrator in the shape of a penis with a full head to indulge her.
[ترجمه گوگل]ویبراتور شفاف قرمز به شکل آلت تناسلی با سر پر برای او
[ترجمه ترگمان]لکه قرمز شفاف شکل یک آلت را با یک سر پر کرده تا او را به حال خود رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Portable High-frequency Vibrator is a kind of vibration source for engineering detection and shallow seismic survey .
[ترجمه گوگل]ویبراتور فرکانس بالا قابل حمل نوعی منبع ارتعاش برای تشخیص مهندسی و بررسی لرزه‌ای کم عمق است
[ترجمه ترگمان]فرکانس بالا - فرکانس فرکانس بالا یک نوع منبع ارتعاش برای تشخیص مهندسی و بررسی لرزه نگاری سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Inserting a vibrator or dildo into the vagina can help locate and stimulate your G-Spot and offers a feeling of fullness in the vagina.
[ترجمه گوگل]قرار دادن ویبراتور یا دیلدو در واژن می تواند به مکان یابی و تحریک نقطه G شما کمک کند و احساس پری واژن را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]وارد کردن یک vibrator یا dildo به مهبل می تواند به مکان یابی و تحریک G - نقطه ای کمک کند و احساس کامل بودن در مهبل را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To KZ - 28 vibrator,(Sentence dictionary) shift gears realized by the shift gears valve on the operator's panel.
[ترجمه گوگل]به ویبراتور KZ - 28، (فرهنگ جملات) دنده‌ها را تغییر دهید که توسط شیر دنده تعویض روی پانل اپراتور مشخص می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای KZ - ۲۸ vibrator، (واژه فرهنگ لغت)، دنده ها را به وسیله سوپاپ تنظیم دنده در قسمت اپراتور تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When we buy a vibrator it is glamorous.
[ترجمه گوگل]وقتی یک ویبراتور می خریم، جذاب است
[ترجمه ترگمان]وقتی یک vibrator را می خریم، فریبنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Based on the bimorph piezoelectric vibrator, a piezoelectric pump with two active valves was designed and manufactured.
[ترجمه گوگل]بر اساس ویبراتور پیزوالکتریک بیمورف، یک پمپ پیزوالکتریک با دو دریچه فعال طراحی و ساخته شد
[ترجمه ترگمان]براساس پیزوالکتریک bimorph پیزوالکتریک، یک پمپ پیزوالکتریک با دو شیر فعال طراحی و تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A reed is the vibrator that produces the sound.
[ترجمه گوگل]نی ارتعاشی است که صدا تولید می کند
[ترجمه ترگمان]نی، vibrator است که صدا را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A British made radio-controlled vibrator has been banned in Cyprus after it was branded a threat to national security.
[ترجمه گوگل]ویبراتور کنترل رادیویی ساخت بریتانیا در قبرس به دلیل تهدیدی برای امنیت ملی ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی شناخته شد، یک vibrator که توسط رادیو کنترل می شد در قبرس ممنوع اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Immediately after concrete is placed, it should be compacted by hand puddling or a mechanical vibrator to eliminate voids.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از قرار دادن بتن، برای از بین بردن فضاهای خالی، باید آن را با پادلینگ دستی یا ویبراتور مکانیکی متراکم کرد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله پس از آن که بتن قرار داده شود، باید توسط puddling دستی و یا یک vibrator مکانیکی فشرده شود تا حفره ها حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Speaking of corn cobs, this site has an interesting alternative a corncob vibrator.
[ترجمه گوگل]صحبت از بلال ذرت شد، این سایت یک جایگزین جالب برای ویبراتور ذرت دارد
[ترجمه ترگمان]این سایت که در مورد ذرت cobs صحبت می کند، جایگزین جالبی برای corncob vibrator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You have in your possession a very large and thick dildo or vibrator.
[ترجمه گوگل]شما یک دیلدو یا ویبراتور بسیار بزرگ و ضخیم در اختیار دارید
[ترجمه ترگمان]شما در اختیار خودتان یک آلت مصنوعی بزرگ و کلفت و بزرگ دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper presents two kinds of approximate analytical solution, non-resonance solution and resonance solution, of non-linear dynamic equation based on a type of ultra-low frequency vibrator.
[ترجمه گوگل]این مقاله دو نوع حل تحلیلی تقریبی، حل غیر تشدید و حل تشدید، معادله دینامیکی غیرخطی را بر اساس یک نوع ویبراتور فرکانس فوق‌العاده کم ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله دو نوع راه حل تحلیلی تقریبی، راه حل غیر رزونانسی و راه حل رزونانس، از معادله دینامیکی غیر خطی براساس نوع فرکانس پایین - پایین ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Still, the easiest way to protect users from leaching chemicals (or just general dirt and germs) is to put a condom over the dildo or vibrator, experts say.
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان، با این حال، آسان‌ترین راه برای محافظت از کاربران در برابر شستشوی مواد شیمیایی (یا فقط آلودگی و میکروب‌ها) قرار دادن کاندوم روی دیلدو یا ویبراتور است
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که با این حال آسان ترین راه برای محافظت از کاربران در برابر مواد شیمیایی leaching (یا فقط آلودگی عمومی و میکروب ها)قرار دادن کاندوم روی the یا vibrator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There I sat on the closet floor in my robe holding a vibrator.
[ترجمه گوگل]آنجا با عبایش روی کمد نشستم و یک ویبراتور در دست داشتم
[ترجمه ترگمان]آنجا روی کف کمد در حالی که لباس vibrator در دست داشتم نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان کننده (اسم)
oscillator, vibrator

مرتعش کننده (اسم)
vibrator, thriller

وسیله ارتعاش و نوسان (اسم)
vibrator

ارتعاش کننده (اسم)
vibrator

لرزانگر (اسم)
vibrator

تخصصی

[عمران و معماری] ویبراتور - لرزاننده - ارتعاش دهنده - مرتعش کننده
[برق و الکترونیک] ارتعاشگر
[زمین شناسی] ارتعاشگر، لرزاننده
[معدن] لرزاننده (نگهداری)

انگلیسی به انگلیسی

• any of various instruments causing a vibratory action; device for vibratory massage; vibrating electrical device used for sexual stimulation
a vibrator is a device which vibrates and which is used in massage to give relief from pain or which is used to give sexual pleasure.

پیشنهاد کاربران

vibrator ( فیزیک )
واژه مصوب: ارتعاشگر
تعریف: هر وسیله که مولد نوسان های مکانیکی باشد

بپرس