vibratory

/ˈvaɪbrətəriː//ˈvaɪbrətərɪ/

معنی: در اهتزاز، ارتعاشی، اهتزازی، باعث ارتعاش
معانی دیگر: وابسته به یا موجب ارتعاش، نویدنی، لرزانشی، نوشی، vibrative ارتعاشی، باعکارتعاش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or causing vibration.

(2) تعریف: vibrating or capable of vibrating.

جمله های نمونه

1. These verbs mean to manifest involuntary vibratory movement.
[ترجمه گوگل]این افعال به معنای آشکار کردن حرکت ارتعاشی غیر ارادی است
[ترجمه ترگمان]این افعال یعنی حرکت غیر ارادی و غیر ارادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At vibratory level, control is a poor substitute for awareness.
[ترجمه گوگل]در سطح ارتعاشی، کنترل یک جایگزین ضعیف برای آگاهی است
[ترجمه ترگمان]در سطح vibratory، کنترل یک جایگزین ضعیف برای آگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This essay introduces the principle of work for Vibratory Extracting-Driving Piling Machine .
[ترجمه گوگل]این مقاله اصل کار دستگاه شمع‌بندی ارتعاشی استخراج-راننده را معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل کار را برای ماشین استخراج Vibratory - Driving - Driving معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mathematical model of the vibratory plate compactor and soil is firstly established.
[ترجمه گوگل]ابتدا مدل ریاضی فشرده‌کننده صفحه ارتعاشی و خاک ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی صفحه vibratory compactor و خاک ابتدا ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The technology of vibratory stress relief(VSR) used in energy engineering, such as HT-7U nuclear fusion superconducting Tokamak massive base plate and vacuum vessel was introduced.
[ترجمه گوگل]فن آوری کاهش تنش ارتعاشی (VSR) مورد استفاده در مهندسی انرژی، مانند صفحه پایه عظیم توکامک ابررسانای همجوشی هسته ای HT-7U و مخزن خلاء معرفی شد
[ترجمه ترگمان]فن آوری تسکین استرس vibratory (VSR)که در مهندسی انرژی استفاده می شود، مانند HT superconducting ۷ ۷ U nuclear Tokamak plate massive و محفظه خلا ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vibratory mechanism can make the experimental model produce simple oscillatory movement and simple swinging movement.
[ترجمه گوگل]مکانیسم ارتعاشی می‌تواند باعث شود مدل تجربی حرکت نوسانی ساده و حرکت نوسانی ساده ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]مکانیزم Vibratory می تواند باعث شود که مدل آزمایشی حرکت نوسانی ساده و حرکت نوسان ساده را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This simple vibratory realm will be a great ally to you as you pass through the current planetary transition state.
[ترجمه گوگل]این قلمرو ارتعاشی ساده یک متحد عالی برای شما خواهد بود که از حالت گذار سیاره ای فعلی عبور می کنید
[ترجمه ترگمان]این قلمرو vibratory ساده، متحد بزرگی برای شما خواهد بود که از طریق حالت گذار سیاره ای جاری عبور می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It'shows the good effect of the vibratory stress relieving new technology in production practice.
[ترجمه گوگل]این اثر خوب تنش ارتعاشی را در کاهش فن آوری جدید در عمل تولید نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تاثیر خوب استرس vibratory باعث کاهش فن آوری جدید در عمل تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vibratory and pain sensation thresholds for 433 healthy workers without history of vibration exposure in one factory were studied.
[ترجمه گوگل]آستانه ارتعاش و احساس درد برای 433 کارگر سالم بدون سابقه مواجهه با ارتعاش در یک کارخانه مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آستانه و آستانه احساسی حدود ۱۷ کارگر سالم بدون سابقه در معرض لرزش در یک کارخانه مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared vibratory hammer is not a new pile hammer.
[ترجمه گوگل]چکش ارتعاشی مقایسه شده یک چکش شمع جدیدی نیست
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با چکش vibratory، چکش توده ای جدید وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vibratory conditioning technology ( VCT ) was used in the routine electro - slag welding ( ESW ) for the first time.
[ترجمه گوگل]فناوری تهویه ارتعاشی (VCT) برای اولین بار در جوشکاری معمولی الکترو سرباره (ESW) استفاده شد
[ترجمه ترگمان]فن آوری تهویه مطبوع (VCT)برای اولین بار در حال استفاده در جوشکاری معمولی ضایعات آهنگری مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The contrast tests of vibratory submerged-arc welding and normal SAW(submerged arc welding) on the valve steel A105 was carried out.
[ترجمه گوگل]تست کنتراست جوش زیردریایی ارتعاشی و SAW معمولی (جوشکاری قوس زیردریایی) روی فولاد شیر A105 انجام شد
[ترجمه ترگمان]تست های contrast جوشکاری قوسی قوسی و قوس نورمال (جوشکاری قوس مستغرق)بر روی میله فولادی مجرای سرریز انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conventional vibratory feeder has many limitations, such as low feeding efficiency and lack of flexibility.
[ترجمه گوگل]فیدر ارتعاشی معمولی دارای محدودیت های زیادی مانند راندمان تغذیه پایین و عدم انعطاف پذیری است
[ترجمه ترگمان]فیدر متعارف متعارف محدودیت های زیادی دارد، مانند بهره وری تغذیه کم و فقدان انعطاف پذیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. JFC recommends performing vibratory stress relieve after rough machining and prior to finish machining operations.
[ترجمه گوگل]JFC انجام کاهش تنش ارتعاشی پس از ماشینکاری خشن و قبل از اتمام عملیات ماشینکاری را توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]JFC توصیه می کند که بعد از ماشین کاری خشن و قبل از اتمام عملیات ماشین کاری، استرس vibratory را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The theory of hydraulic vibratory cutting was applied to cut swarf into shorter ones in machine cutting automation line.
[ترجمه گوگل]تئوری برش ارتعاشی هیدرولیک برای برش دسته‌های کوتاه‌تر در خط اتوماسیون برش ماشین استفاده شد
[ترجمه ترگمان]تیوری برش هیدرولیک برای برش swarf به ماشین های کوتاه تر در خط اتوماسیون ماشین اعمال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در اهتزاز (صفت)
shaking, vibratory

ارتعاشی (صفت)
vibratory

اهتزازی (صفت)
vibratory

باعث ارتعاش (صفت)
vibratory

انگلیسی به انگلیسی

• capable of vibrating; characterized by vibration

پیشنهاد کاربران

بپرس