victual

/ˈvɪtl̩//ˈvɪtl̩/

معنی: خواربار، اذوقه، ماکولات، غذا ذخیره کردن، خواربار رساندن، خواربار تامین کردن
معانی دیگر: (قدیمی)، آذوقه، سورسات، پروازه، توشه، (جمع) اغذیه، خوراک های گوناگون، آذوقه رساندن، خواربار دادن، تغذیه کردن، خوردن، تناول کردن، غذا ذخیره کردن انبارکردن، تهیه اذوقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (pl.) food or food supplies, esp. for humans.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: victuals, victualing, victualed
• : تعریف: to provide a supply of food for (usu. an army, expedition, or the like).
مشابه: provision
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to obtain food supplies.

جمله های نمونه

1. The captain victualed his ship for the voyage.
[ترجمه گوگل]کاپیتان کشتی خود را برای سفر آماده کرد
[ترجمه ترگمان]ناخدا کشتی خود را برای سفر آماده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "I can't bear to see good victuals wasted, " said Martha.
[ترجمه گوگل]مارتا گفت: "من طاقت دیدن تلف شدن غذاهای خوب را ندارم "
[ترجمه ترگمان]\"مارتا گفت:\" من نمی توانم غذای خوب را تحمل کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our ship victualed at Shanghai.
[ترجمه گوگل]کشتی ما در شانگهای بود
[ترجمه ترگمان] کشتی ما تو \"شانگهای\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good victuals and ale to any man but a slave master.
[ترجمه گوگل]غذای خوب و نوشیدنی برای هر مردی جز ارباب برده
[ترجمه ترگمان]غذای خوب و آشامیدنی برای هر مرد بلکه یک ارباب برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 1206 he helped to victual the fleet in preparation for John's campaign in Gascony.
[ترجمه گوگل]در سال 1206 او به تدارک ناوگان در آماده سازی لشکرکشی جان در گاسکونی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]در سال < Number > ۱ < \/ Number >، او به بسیج ناوگان در آماده سازی برای لشکرکشی جان در گاسکونی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The victual logic analyzer which is designed according to these techniques can transfer mass data rapidly.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر منطق مجازی که بر اساس این تکنیک ها طراحی شده است می تواند داده های انبوه را به سرعت انتقال دهد
[ترجمه ترگمان]تحلیل گر منطق victual که مطابق با این تکنیک ها طراحی شده است می تواند به سرعت داده های جرم را منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I must report the victual problem to you now.
[ترجمه گوگل]اکنون باید مشکل ویکتوری را به شما گزارش کنم
[ترجمه ترگمان]همین الان باید غذای ذخیره را به تو گزارش بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ship will victual before sailing.
[ترجمه گوگل]کشتی قبل از حرکت دریانوردی می شود
[ترجمه ترگمان]کشتی قبل از رفتن غذا ذخیره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By 1652 he had become a member of a syndicate engaged in victualling the navy.
[ترجمه گوگل]در سال 1652 او به عضویت یک سندیکا درآمده بود که در زمینه تأمین نیروی دریایی مشغول به کار بود
[ترجمه ترگمان]از ای نرو او عضو سندیکای کارگری شده بود که در نیروی دریایی نامزد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He looks at its age-old mysteries and traditions as well as the modern rituals and victuals that we have come to enjoy today.
[ترجمه گوگل]او به اسرار و سنت های قدیمی آن و همچنین آیین ها و خوراکی های مدرنی که امروز از آنها لذت برده ایم نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]او به اسرار و سنت های قدیمی خود و همچنین آداب و رسوم امروزی و غذاهایی که امروز برای لذت بردن به آن آمده ایم، نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bjortson's instability had proved too extreme, so the group was informed before Servitors distributed their victuals.
[ترجمه گوگل]بی ثباتی Bjortson بسیار شدید بود، بنابراین قبل از اینکه سرورها غذای خود را توزیع کنند به گروه اطلاع داده شد
[ترجمه ترگمان]ناپایداری Bjortson بیش از حد افراطی شده بود، بنابراین قبل از اینکه servitors مواد غذایی خود را توزیع کنند، این گروه مطلع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Captain: Dear Mr. Anderson. I'd like to report the victual condition on board.
[ترجمه گوگل]کاپیتان: آقای اندرسون عزیز من می خواهم وضعیت دیداری را در کشتی گزارش کنم
[ترجمه ترگمان]آقای اندرسون عزیز دوست دارم شرط ذخیره غذا را روی صفحه گزارش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And he fortified the strong holds, and put captains in them, and store of victual, and of oil and wine.
[ترجمه گوگل]و استحکامات را مستحکم کرد و در آنها سرداران و انبار خواربار و روغن و شراب قرار داد
[ترجمه ترگمان]نیروی ذخیره را مستحکم کرد و فرماندهان را در آن ها ذخیره کرد و ذخیره غذا و غذا و شراب ذخیره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new vector select method composed of fuzzy control and victual vector control was introduced and used in three level DTC field.
[ترجمه گوگل]یک روش انتخاب برداری جدید متشکل از کنترل فازی و کنترل بردار مجازی در میدان DTC سه سطحی معرفی و مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک روش انتخاب بردار جدید متشکل از کنترل فازی و کنترل برداری victual معرفی شد و در میدان سه سطحی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواربار (اسم)
food, supply, viand, victual, grocery, provender, provisions, foodstuff, provand, provant, proviant

اذوقه (اسم)
food, supply, victual, provender, purveyance

ماکولات (اسم)
viand, victual

غذا ذخیره کردن (فعل)
victual

خواربار رساندن (فعل)
cater, victual, supply with food

خواربار تامین کردن (فعل)
feed, victual, supply with food, provender

انگلیسی به انگلیسی

• comestible, food, things which can be eaten; article of food; food provision
supply with food

پیشنهاد کاربران

بپرس