videophone

/ˈvɪdioˌfoʊn//ˈvɪdiəʊfəʊn/

تلفن فرتوری، تلفن تصویردار، تلفن تصویری

جمله های نمونه

1. I will give you a videophone ring tonight.
[ترجمه گوگل]امشب یه زنگ ویدیو بهت میدم
[ترجمه ترگمان] امشب یه حلقه videophone بهت میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Naturally, you have a videophone in your pocket just in case.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، برای هر موردی یک ویدیوفون در جیب خود دارید
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که شما در جیب خود a دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wesley Smith Seeing is believing . . . the videophone which takes the blind out of date.
[ترجمه گوگل]وسلی اسمیت سیینگ باور دارد تلفن تصویری که نابینایان را قدیمی می کند
[ترجمه ترگمان]وسلی Smith به این باور معتقد است که the که the را از تاریخ خارج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Recently with the development of the technology in videophone, meeting-TV, computer-human interaction and virtual reality, image coding methods are continuously researched.
[ترجمه گوگل]اخیراً با توسعه فناوری تلفن تصویری، تلویزیون ملاقات، تعامل رایانه با انسان و واقعیت مجازی، روش های کدگذاری تصویر به طور مداوم مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اخیرا با توسعه تکنولوژی در videophone، ملاقات - تلویزیون، تعامل رایانه - انسان و واقعیت مجازی، روش های کدگذاری تصویر به طور مداوم مورد تحقیق قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The videophone software system is devided into two parts. One is the graphic frame and the other is the application module.
[ترجمه گوگل]سیستم نرم افزار ویدئوفون به دو قسمت تقسیم می شود یکی قاب گرافیکی و دیگری ماژول اپلیکیشن است
[ترجمه ترگمان]سیستم نرم افزار videophone به دو بخش تقسیم می شود یکی چارچوب گرافیکی و دیگری ماژول برنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The only time they'd fire up the videophone was whena Klingon was sitting in a spaceship 20 yards away with guns pointed atthem.
[ترجمه گوگل]تنها باری که آنها تلفن تصویری را شلیک کردند زمانی بود که کلینگونی در یک سفینه فضایی 20 یارد دورتر نشسته بود و اسلحه ها را به سمت آنها نشانه رفته بود
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که آن ها آتش را روشن کرده بودند، زبان Klingon was بود که در فاصله بیست متر دورتر با تفنگ و مسلسل نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the videophone, conference call, dynamic monitor and human identification, there are more and more applications of human video object.
[ترجمه گوگل]در تلفن تصویری، تماس کنفرانسی، مانیتور پویا و شناسایی انسان، کاربردهای بیشتری از شی تصویری انسان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در the، فراخوان کنفرانس، نظارت پویا و شناسایی انسانی، کاربردهای بیشتری در مورد شی ویدئویی انسان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People will be able to use the videophone for conferences.
[ترجمه گوگل]مردم می توانند از تلفن تصویری برای کنفرانس ها استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]مردم قادر خواهند بود از the برای کنفرانس ها استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Superior to the existing telephones, the videophone, or laser phone, can transmit voice and image simultaneously along its telephone line which is made of optic fiber.
[ترجمه گوگل]فراتر از تلفن های موجود، تلفن تصویری یا تلفن لیزری می تواند صدا و تصویر را به طور همزمان در طول خط تلفن خود که از فیبر نوری ساخته شده است، منتقل کند
[ترجمه ترگمان]برای تلفن های موجود، تلفن یا تلفن لیزری هم می تواند همزمان از خط تلفن که از فیبر نوری ساخته شده است، صدا و تصویر را به طور همزمان انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the screen of videophone, he saw on the doorstep two persons in police uniform, a man and a woman.
[ترجمه گوگل]روی صفحه تلفن تصویری، او روی درب خانه دو نفر را با لباس پلیس دید، یک مرد و یک زن
[ترجمه ترگمان]روی صفحه مانیتور، دو نفر را با اونیفورم پلیس، یک مرد و یک زن دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is an interesting test for the videophone. Don't you want to go to have a look at it with us?
[ترجمه گوگل]این یک تست جالب برای تلفن تصویری است نمیخوای بری تا با ما بهش نگاه کنی؟
[ترجمه ترگمان] این یه آزمایش جالب برای \"videophone\" - ه نمی خوای با ما به آن نگاه کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The programme will include live contributions from our videophone diarists.
[ترجمه گوگل]این برنامه شامل مشارکت های زنده از خاطرات تلفن ویدیویی ما خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل کمک های زنده از سوی videophone diarists ما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The videophone realizes the far-end meeting, has provided many conveniences for people's life and work.
[ترجمه گوگل]تلفن تصویری ملاقات دوردست را درک می کند، امکانات بسیاری را برای زندگی و کار مردم فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]The که جلسه پایان را درک می کند، وسایل راحتی زیادی را برای زندگی و کار مردم فراهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will have a videophone and a holographic computer and will use zero-point technology.
[ترجمه گوگل]این گوشی تلفن تصویری و کامپیوتر هولوگرافیک خواهد داشت و از فناوری نقطه صفر استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آن یک videophone و یک computer holographic خواهد داشت و از تکنولوژی نقطه صفر استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] گوشی تصویری - این واژه به گوشی تلفن های همراهی گفته می شود که امکان برقراری تماس های تصویری(video calling) در آنها وجود دارد .

انگلیسی به انگلیسی

• telephone that can transmit and receive both visual image and sound

پیشنهاد کاربران

بپرس