vileness


معنی: خست، خسیسی
معانی دیگر: پستی، فرومایگی، لئامت، دنائت، هرزگی، فساد اخلاق، بدی

جمله های نمونه

1. He manufactured a concoction of such awesome vileness that it defies, even now, reasonable description.
[ترجمه گوگل]او معجونی از چنان شرارت حیرت انگیزی ساخت که حتی در حال حاضر نیز با توصیف منطقی مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]او یک معجون از این فساد فوق العاده درست کرد که حتی در حال حاضر، یک توصیف منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The vileness of his language surprised us.
[ترجمه گوگل]زشتی زبان او ما را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]شرارت زبان او ما را متعجب ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wicked strut about on every side When vileness is exalted among the sons of men.
[ترجمه گوگل]شریر از هر طرف می‌چرخد، هنگامی که پستی در میان پسران انسان بالا می‌رود
[ترجمه ترگمان]راه پستی در هر سو، هنگامی که کار پستی میان پسران مردان صعود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Separating out the vileness is impossible.
[ترجمه گوگل]جدا کردن زشتی ها غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]جدا کردن این کار غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. See if you are implicitly condoning someone else's vileness by failing to oppose it.
[ترجمه گوگل]ببینید آیا به طور ضمنی از شرارت شخص دیگری با ناتوانی در مخالفت با آن چشم پوشی می کنید
[ترجمه ترگمان]ببین، اگر به طور ضمنی خود را از پستی یک نفر دیگر نادیده بگیری، با شکست دادن آن امتناع می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ingratitude is the essence of vileness.
[ترجمه گوگل]ناسپاسی جوهر رذالت است
[ترجمه ترگمان]Ingratitude جوهر شرارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But cruelty and vileness towards women?
[ترجمه گوگل]اما ظلم و رذالت نسبت به زنان؟
[ترجمه ترگمان]اما ظلم و پستی نسبت به زنان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another aspect which holds large appeal for the child is the vileness of the stepmother and stepsisters.
[ترجمه گوگل]جنبه دیگری که برای کودک جذابیت زیادی دارد، بداخلاقی نامادری و خواهران ناتنی است
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگری که تقاضای بسیار زیادی برای کودک دارد، شرارت نامادری و stepsisters است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She would infect even the trivialities of conversation with the vileness of her thought.
[ترجمه گوگل]او حتی بی‌اهمیت‌های مکالمه را به زشتی افکارش آلوده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او حتی چیزهای کوچک را نیز با پستی فکر خود آلوده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've no problems with the Chinese people, but their government is one of the worst in the world(only topped in vileness by maybe North Korea?).
[ترجمه گوگل]من هیچ مشکلی با مردم چین ندارم، اما دولت آنها یکی از بدترین دولت های جهان است (شاید کره شمالی در رأس آن قرار دارد؟)
[ترجمه ترگمان]من با مردم چین مشکلی ندارم، اما دولت آن ها یکی از بدترین شرایط در دنیا است (تنها در vileness از سوی کره شمالی به سر می برد؟)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As it happens, Reuters published an investigative report this week that powerfully illustrates the vileness of our current system.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد، رویترز این هفته یک گزارش تحقیقی منتشر کرد که به شدت زشت سیستم فعلی ما را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که این اتفاق می افتد، رویترز یک گزارش تحقیقی در این هفته منتشر کرد که قدرت پستی سیستم کنونی ما را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For coffee in Chile means a sachet of Nescafe and tepid water producing a lumpy gloop of extraordinary vileness.
[ترجمه گوگل]برای قهوه در شیلی به معنای یک کیسه نسکافه و آب ولرم است که توده‌ای توده‌ای از زشتی خارق‌العاده تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای قهوه در شیلی، به معنی یک کیسه نیو نسکافه و آب ولرم است که از فساد و شرارت فوق العاده ای برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He whose sight is illumined with the light of understanding will assuredly detach himself from the world and the vanities thereof. . . Let not the world and its vileness grieve you.
[ترجمه گوگل]کسى که چشمانش به نور عقل روشن شود، یقیناً خود را از دنیا و باطلهاى آن دور مى‏سازد مبادا دنیا و پستی هایش تو را اندوهگین کند
[ترجمه ترگمان]او که بینایی و ادراک سه بعدی را روشن می کند به طور قطع خودش را از جهان و the جدا خواهد کرد … بگذار دنیا و vileness برای شما عزاداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What more is there for Your servant to say to You unless, with his iniquity and vileness always in mind, he humbles himself before You?
[ترجمه گوگل]بنده تو دیگر چه می تواند به تو بگوید، مگر اینکه با ظلم و رذالتی که همیشه در ذهن دارد، در برابر تو فروتنی کند؟
[ترجمه ترگمان]چه چیز دیگری وجود دارد که خدمتکار شما به شما بگوید مگر اینکه با شرارت و پستی او همیشه در مقابل شما فروتن باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خست (اسم)
meanness, avarice, parsimony, miserliness, vileness, sordidness

خسیسی (اسم)
meanness, parsimony, miserliness, vileness, sordidness

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being vile; depravity; indigence; offensiveness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : vileness
✅️ صفت ( adjective ) : vile
✅️ قید ( adverb ) : vilely

بپرس