woodcutter

/ˈwʊdkʌtər//ˈwʊdkʌtə/

معنی: منبت کار، هیزم شکن، باسمه کار چوب
معانی دیگر: چوب بر، درخت انداز، الواربر، هیزم شکن، باصمه کارچوب، چوب تراش، منبت کار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: woodcutting (n.)
• : تعریف: one who cuts down trees and chops wood, as for firewood.

جمله های نمونه

1. Then the woodcutter let his axe fly— Thwack! Everyone heard it.
[ترجمه گوگل]سپس هیزم شکن به تبر خود اجازه پرواز داد - Thwack! همه آن را شنیدند
[ترجمه ترگمان]سپس چوب بر سرش را تکان داد و گفت: thwack! همه این را شنیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The woodcutter had a little house on the fringes of the forest.
[ترجمه گوگل]هیزم شکن خانه کوچکی در حاشیه جنگل داشت
[ترجمه ترگمان]چوب بر در حاشیه جنگل یک خانه کوچک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can replace the hunter with a woodcutter to reduce the atmosphere for violence.
[ترجمه گوگل]می توانید برای کاهش فضای خشونت آمیز شکارچی را با هیزم شکن جایگزین کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید شکارچی را با چوب بر جایگزین کنید تا جو خشونت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The astonished cashier told McGregor, an unemployed woodcutter, to come back later - then called the police.
[ترجمه گوگل]صندوقدار حیرت زده به مک گرگور، هیزم شکن بیکار، گفت که بعداً برگردد - سپس با پلیس تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]صندوق دار متعجب به مک گری گور، یک چوب بر بی کار، گفته بود که بعدا برگردد - سپس به پلیس زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once upon a time, there lived a poor woodcutter and his family.
[ترجمه گوگل]روزی روزگاری یک هیزم شکن فقیر و خانواده اش زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]روزی روزگاری، یک چوب بر و خانواده او زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The second tree smiled when the woodcutter took her to a shipyard sailingday.
[ترجمه گوگل]وقتی هیزم شکن او را به کشتی سازی برد، درخت دوم لبخند زد
[ترجمه ترگمان]درخت دوم زمانی لبخند زد که چوب بر او را به یک کارخانه کشتی سازی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The woodcutter, on the other hand, was very sad.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر هیزم شکن بسیار غمگین بود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، چوب بر بسیار غمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On his way, he met an old blind woodcutter sitting on a tree stump.
[ترجمه گوگل]در راه، با یک هیزم شکن نابینا روبرو شد که روی کنده درخت نشسته بود
[ترجمه ترگمان]در راه، یک چوب بر درختی دیده بود که روی تنه درختی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A LION demanded the daughter of a woodcutter in marriage.
[ترجمه گوگل]یک شیر دختر یک هیزم شکن را خواستگاری کرد
[ترجمه ترگمان]A از دختر یک چوب بر تقاضای ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The woodcutter doesn't want to do it. He loves his children.
[ترجمه گوگل]هیزم شکن نمی خواهد این کار را بکند او عاشق فرزندانش است
[ترجمه ترگمان]چوب بر نمی خواهد این کار را بکند او بچه هایش را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The woodcutter laid his axe to the tree.
[ترجمه گوگل]هیزم شکن تبرش را روی درخت گذاشت
[ترجمه ترگمان]چوب بر تبرش را به سوی درخت دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The third tree was confused when the woodcutter cut her into strong beams and left her in a lumberyard.
[ترجمه گوگل]درخت سوم وقتی گیج شد که هیزم شکن او را به تیرهای قوی برید و در یک چوبخانه رها کرد
[ترجمه ترگمان]درخت سوم زمانی گیج شد که چوب بر او را به درون تیره ای محکم برید و او را در یک lumberyard رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The third tree was confused when the woodcutter cut her into strong beams and left her in a lumberyard. "What happened?"
[ترجمه گوگل]درخت سوم وقتی گیج شد که هیزم شکن او را به تیرهای قوی برید و در یک چوبخانه رها کرد "چی شد؟"
[ترجمه ترگمان]درخت سوم زمانی گیج شد که چوب بر او را به درون تیره ای محکم برید و او را در یک lumberyard رها کرد چه اتفاقی افتاد؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Peter became a judge but John remained a woodcutter.
[ترجمه گوگل]پیتر قاضی شد اما جان هیزم شکن باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پیتر قاضی شد، ولی جان یک چوب بر باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منبت کار (اسم)
woodcarver, woodcutter

هیزم شکن (اسم)
woodcutter, woodchopper

باسمه کار چوب (اسم)
woodcutter

انگلیسی به انگلیسی

• one who cuts wood; woodcarver

پیشنهاد کاربران

بپرس