wagtail

/ˈwæɡteɪl//ˈwæɡteɪl/

معنی: چاپلوسی، نوعی گنجشک
معانی دیگر: (جانورشناسی) دم جنبانک (پرنده ی تیره ی motacillidae)، چاپلوسی کردن، دم تکان دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various small European birds with long tails that wag up and down continuously.

(2) تعریف: any of several similar birds.

جمله های نمونه

1. It was a yellow wagtail, seen from below, where its colours are finest.
[ترجمه گوگل]این یک دم زرد بود که از پایین دیده می شد، جایی که رنگ های آن بهترین است
[ترجمه ترگمان]این یک wagtail زرد رنگ بود که از پایین دیده می شد، جایی که رنگ ها بهترین رنگ ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After admiring the wagtail for a while, I went on until at last I reached the Round Tower.
[ترجمه گوگل]بعد از مدتی تحسین کردن دم دستی، ادامه دادم تا بالاخره به برج گرد رسیدم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه برای مدتی wagtail را تحسین کردم، ادامه دادم تا بالاخره به برج گرد رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mallard duck, grey wagtail and occasionally kingfishers frequent the waterside.
[ترجمه گوگل]اردک اردک اردک، دم خاکستری و گهگاه شاه ماهیان در کنار آب رفت و آمد می کنند
[ترجمه ترگمان]duck mallard، wagtail خاکستری و گاهی مرغ های دریایی که در آب شنا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As wagtails flittered over the swimming pool, Jack Mitchell heard me admire Butch and lectured me sternly.
[ترجمه گوگل]در حالی که دم‌های دم دستی روی استخر شنا می‌کردند، جک میچل از من شنید که بوچ را تحسین می‌کردم و به سختی به من سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]در همان حال که در کنار استخر شنا می کردند جک میچل صدای من را شنید که از Butch تمجید کرد و با لحنی جدی به من گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Five pied wagtails landed silently on the white-hot sand on the far side of the square.
[ترجمه گوگل]پنج دم پره بی صدا روی شن های داغ سفید در سمت دور میدان فرود آمدند
[ترجمه ترگمان]پنج جن خانگی بی صدا روی شن های داغ کنار میدان نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How come blackbirds and thrushes and pied wagtails are unaffected?
[ترجمه گوگل]چطور می شود که بلک ها و برفک ها و دم پایی ها تحت تأثیر قرار نمی گیرند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه blackbirds و رک ها و wagtails که در میان بودند، بی unaffected بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Gavroche, who was of the wagtail species, and who skipped vivaciously from one gesture to another, had just picked up a stone.
[ترجمه گوگل]اما گاوروش که از گونه های دم دمی بود و با نشاط از حرکتی به حرکت دیگر می پرید، تازه سنگی را برداشته بود
[ترجمه ترگمان]اما گاو روش که از wagtail species بود، و از یک حرکت به هم skipped، سنگ را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A white wagtail crashed into one of my windows.
[ترجمه گوگل]یک دم سفید به یکی از پنجره هایم برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]A سفید به یکی از پنجره های من برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One expecting wagtail found the perfect place for her and her chicks - inside the bonnet of an ice cream van in Massachusetts, US.
[ترجمه گوگل]یکی از دم‌های دم دستی در انتظار جای مناسبی برای او و جوجه‌هایش پیدا کرد - داخل کاپوت یک ون بستنی در ماساچوست، ایالات متحده
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که wagtail مکان مناسبی برای او و جوجه های خود را در داخل کلاه یک ون بستنی در ایالت ماساچوست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pine shadows poetry goose, white wagtail, Shiyan wine before.
[ترجمه گوگل]سایه های کاج شعر غاز، دم سفید، شراب شیان قبل
[ترجمه ترگمان]پا ین سایه، غاز سفید، wagtail سفید و شراب قبل از آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A parent of Japanese Wagtail gave food to the young one that just left the nest near the river.
[ترجمه گوگل]یکی از والدین واگ دم ژاپنی به جوانی که لانه نزدیک رودخانه را ترک کرده بود، غذا داد
[ترجمه ترگمان]یکی از والدین Wagtail ژاپنی غذا را به آن جوان داد که از لانه نزدیک رودخانه رها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Britain the main hosts are the reed warbler, meadow pipit, dunnock and pied wagtail.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا میزبانان اصلی نی، چمنزار، دانوک و دم پایی هستند
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا میزبان اصلی رید، meadow، dunnock و pied wagtail است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاپلوسی (اسم)
praise, adulation, flattery, lip service, subservience, sycophancy, blarney, grease, cajolement, cajolery, toadyism, subserviency, soft soap, fraise, wagtail

نوعی گنجشک (اسم)
wagtail

انگلیسی به انگلیسی

• old world song bird having a long tail which wags up and down when it walks
a wagtail is a type of small bird which moves its tail quickly up and down as it walks.

پیشنهاد کاربران

بپرس