you did say

پیشنهاد کاربران

کاربردی محترمانه از فعل say به نشانه تعارف:
فرمودید. . .
داشتید می فرمودید. . .
توجه: کاربرد did به این شکل در جمله نشان دهنده تاکید و یا احترام هستش
💠 Good morning.
Good morning, please sit down.
...
[مشاهده متن کامل]

No thanks; I wonder if you talked to the chief about the lab.
What lab?
The blood lab.
I just spoke to him. He quite agrees, but. . .
. . . The bills? I signed them.
I signed them yesterday.
I'm going to his office.
This isn't my concern, take it to the Schmitt.
I've told that idiot 100 times.
Ok. Give it to me to sign.
You make me sick and tired.
You did say "but". . .
Let me make it clear.
It can't be done in a flash.
It requires thorough preparation.
Preparation? We have already talked about it before.
Of Course. A blood bank is quite essential.
But it needs a budget, a project, it can't just appear overnight.
What do you mean it can't appear overnight?
We've got everything we need. I've made a budget.
Here are the figures.
It won't cost over than 120, 000 dollars.
That's nothing for you.
I even went emptied and cleaned the warehouse today.
It has three perfect rooms.
One for depoe room, two others for waiting room and lab.
What else do you want?
What you did there. . .
I'm not against you. . .
But Boden complaining you threw everything out.
But who authorized you to empty the store?
I did. What's the use of a few broken chairs?
Gentlemen. Excuse the interruption; I'll have tea sent. . .
سلام عرض میکنم آقای دکتر.
سلام جانم، بفرمایید بنشینید.
نه نه نه قربون شما، مزاحمتون نمیشم؛ میخواستم بدونم که امروز بالاخره موضوع آزمایشگاه با آقای رئیس درمیون گذاشتید یا نه؟
کدوم آزمایشگاه؟
آزمایشگاه خون دیگه.
آها ها. . بله. . بله. . بله. .
من اتفاقاً امروز خدمتشون بودم و صحبت هم کردیم. ایشونم کاملاً موافق ن، اما. .
. . . فاکتورا؟ من که دیروز فاکتورها رو . . .
والله دیروز امضا. . میگم دیروز امضاء کردم. . اَه ه ه. .
پس من میرم خدمت خودشون.
. . . اینکه به من مربوط نیست، اینو ببر پیش اشمیت.
صد دفعه به این احمق سپردم.
آقا بیار بده به من امضاء کنم. . بیار بده به من. .
خسته م کردین.
فرمودید "و اما". .
همچین خیالتو راحت کنم.
این کار یه روز و دو روز نیست.
این کار احتیاج به یه طرح جامعی داره.
طرح جامع چیه دکتر جون؟ ما که حرفامونو با همدیگه زده بودیم.
درسته. درسته. گفتید باید یه همچین مرکز خون ای توی این بیمارستان تاسیس بشه، درسته. .
اما این کار بودجه میخواد، طرح میخواد، همین جوری که نمیشه جان من.
چی چی رو همین جوری نمیشه؟
همه چیش هم حاضره والله به خدا. ایناهاش نشستم بودجه ش هم نوشتم.
بفرمایید اینم ارقامش.
سر و ته ش بزنی ۱۲۰ هزار دلار که بیشتر خرج نداره.
۱۲۰ هزار دلار هم که واسه شما پولی نیست.
تازه امروز رفتم انبار مرکزی رو هم تخلیه کردم، تمیزش کردم.
سه تا اتاق داره مناسب اینکار.
ییکی ش دپو، ییکی ش اتاق انتظار، ییکی ش هم آزمایشگاه.
دیگه چی میخواید؟
همین کاری که دیروز کردین. .
من چون مخالف نیستم آقا. .
اما این بودِن بدبخت اومده اینجا آه و ناله که چیه. . آقای اسمیت ورداشته تمام اثاثیه انبار ریخته بیرون.
آقا خیلی پر کارن. . کار میکنن. . اونوقت رفتن اثاثیه انبار رو هم ریختن بیرون؟
چند تا صندلی قراضه بوده. . ریختم دور. بله باید ریخت دور. دیگه به چه دردتون میخوره؟
فرمایشا می فرمایید.
آقایون خیلی میبخشید آ، یه خورده گرفتارم، بگم براتون چای بیارن. .

بپرس