ابتدا

/~ebtedA/

    beginning
    incipience
    outset
    primarily

مترادف ها

beginning (اسم)
سر، اقدام، اغاز، شروع، عنصر، ابتدا، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، مبتدا

start (اسم)
اغاز، شروع، ابتدا، مقدمه، مبداء

outset (اسم)
اغاز، ابتدا

پیشنهاد کاربران

ابتدای یک چیز، آغازش را نشان می دهد و ابتدا می تواند نخست هم باشد
ابتدا
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:آغاز، نسخت
نخسته نا هم سوی پایانه
ابتدا و انتها
می خوام زبان انگلیسی را یاد بگیرم
اول
شروع
ابتدا
در وهله اول
بدواً
در آغاز
بدایت
شروع شد
اول وشروع کردن

بدو
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
سَروادی sarvãdi ( سنسکریت. )
فَتوم fatum ( پهلوی: فْرَتوم fratum )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس