اتباع

/~atbA~/

    citizenry
    use of two alliterative words following each other
    the second of which meaningless and tends to corroborate the meaning of the first
    followers
    subjects

پیشنهاد کاربران

، در سرود رودکی ( د. ۳۲۹ق ) �لک وپک�، �شکست مکست� و �شیب و تیب� به کار رفته است. فردوسی ( د. ۳۹۷ق ) ، �تال و مال�، �تار و تور�، �تک و پوی��جست و جوی�، �آشیب و شیب� و �کندمند� ، ابوشکور بلخی �داس و دلوس�
...
[مشاهده متن کامل]

ناصر خسرو �کندمند� و اسدی طوسی، ی �کژمژ�، �تار و مار� و سنایی �ترت و مرت� انوری �چیز و لیز�کسایی �تف و تاب� عطار �تک و تاز�، �تک و پوی� و �شیب و بالا�
لخت و لوت - لخت و لیت .
تار و مار
�ترت و مرت � ترت و مرت. تند و خوند هجند. پرت و پلا. ترت و پرت. پخش و پلا. پخش وپره. پرش و پره . پرت و پره
انچه با هم می اورند چندگونه است یا یک واژ پارسی از دو گویش است مانند پخش و پره . لخت و لیت یا گذشته و اینده هستند چون گقت و گوی جست و جوی یا دو واژ برابرند چون لت و پار . تار و مار خرت و پرت

تبع : ( ص ، اِ ) ج ِ تابع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ج ِ تابع. پیروی کننده ها. ( فرهنگ نظام ) . رجوع به تابع شود.
وابستگان
تابع شدن
ازتبعیت میاد که میشه بیروان
شهروندان. فرمانبران . پیروان
متابعان ، متابعین ، تابعین ، تابعان
اتباع. دراصل معنی پیروی را میدهد اماممکن است به این موارد هم اشاره کنه مثل . تابیعت . هموطن . یا اطاعت گرفتن
پیروان🥙🥙
کاربرد در جمله :
و اتباع و حشم او از آن خطه بیرون کردند ( زبان 85 )

بپرس