اتفاقی

/~ettefAqi/

    adventitious
    accidental
    casual contingent
    haphazard
    fortuitous
    incidental
    odd
    casual
    chance
    occasional

فارسی به انگلیسی

اتفاقی بودن
casualness

مترادف ها

accidentalism (اسم)
تصادف، اتفاق، اتفاقی، پیش امد گرایی، تصادف گرایی، فلسفه عرضی، فلسفه صدفی، فرضیه، تشخیص علایم گمراه کننده مرض، اثرات تابش نور مصنوعی بر اشیاء

chanceful (صفت)
تصادفی، اتفاقی

chancy (صفت)
اتفاقی

chromatic (صفت)
اتفاقی، رنگی، پر رنگ

extrinsic (صفت)
فرعی، اتفاقی، خارجی، بیرونی، دارای مبداء خارجی، جزئی

fluky (صفت)
اتفاقی، شانسی

chance (صفت)
تصادفی، اتفاقی

accidental (صفت)
تصادفی، اتفاقی، عرضی، غیر مترقبه، عارضی، غیر اساسی، پیشامدی

casual (صفت)
تصادفی، اتفاقی، عارضی، غیر جدی

fortuitous (صفت)
تصادفی، اتفاقی، شانسی

stochastic (صفت)
اتفاقی، الله بختی، دارای تغییر در مواقع مختلف

haphazard (صفت)
تصادفی، اتفاقی

پیشنهاد کاربران

شانسکی
پیشامدی، بختکی
✍️ by chance
✍️ by accident
✍ inadvertently
✍️ unintentionally
✍️ accidentally
✍ fortuitously
رخدادی، به طور رخدادی یا رویدادی، به طور رویدادی
خود به خودی ، بدون علت و دلیل قبلی
رندم
By chanse
Incidental ( adj )
( Adv ) Incidentally
( Adv ) Coincidentally
Casual ( adj )
Casually ( adv )
الابختکی
تکپار/تکپاره/ناگاه/
( = به طور اتفاقی ) این واژه عربی ـ پارسی است و پارسی جایگزین آن، نیمیتیک می باشد که از سنسکریت: نَئیمیتیکَ ساخته شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس