اجتناب ناپذیر

/~ejtenAbnApazir/

    inevitable
    unavoidable
    ineluctable
    necessity
    fatally

مترادف ها

inevitable (صفت)
بدیهی، نا چار، نا گزیر، چاره نا پذیر، اجتناب ناپذیر، حتمی الوقوع، غیر قابل امتناع

unavoidable (صفت)
چاره نا پذیر، غیر قابل اجتناب، اجتناب ناپذیر

پیشنهاد کاربران

پارادوکس
حتمی بودن اتفاقی طورى که نتوان سرنوشت آن اتفاق را عوض کرد.
حتمی بودن
گریز ناپذیر
ناگزیران
جمله مثله : این جنگ اجتناب نا پذیره
یعنی نمیشه از وقوع جنگه پیشگیری کرد
غیر ممکن. لاینفک در چارچوب مورد بحث
معنی کلمه ی اجتناب ناپذیر:غیر قابل پرهیز، پرهیز ناپذیر
پرهیز ناپذیر
غیرقابل پرهیز
حتمی نبودن
به پارسی سره: دوری ناپذیر - ناگـُـزیر - پرهیزناپذیر - گـُریزناپذیر
اجتناب ناپذیر. غیر قابل اجتناب، غیر قابل گریز، حتمی، مسلم. مترادف های این واژه در زبان انگلیسی «unavoidable» و «inevitable» می باشند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس