تفویض اختیار


    delegation

پیشنهاد کاربران

vest somebody with something
vest something in somebody
ریش در دست کسی دادن ؛ کار خود را به دیگری واگذار کردن. ( ناظم الاطباء ) .
ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی اختیاری در کاری. ( مجموعه مترادفات ص 71 ) . اختیار کار خود به او سپردن. ( آنندراج ) :
هرکه دل پیش دلبری دارد
ریش در دست دیگری دارد.
سعدی.
تفویض اختیار : ( Delegation Of Authority ) [اصطلاح امورمالی]اختیارات و مسئولیت تشخیص ، انجام تعهد ، تسجیل و حواله که به عهده وزیر یا رئیس مؤسسه می باشد ، حسب مورد مستقیماً و بدون واسطه از طرف مقامات فوق به سایر مقامات دستگاه مربئطه کلاً یا بعضاً واگذار میگردد ، تفویض اختیار نام دارد.
تفویض اختیار یعنی تقسیم مجدد اختیار و قدرت به سمت پایین یعنی به زیردستان، یک مدیر به تنهایی نمی تواند تمام وظایفی را که به او منسوب شده انجام دهد. تفویض اختیار از سوی مدیر برای دست یابی به اهداف ضروری است.
واگذار کردن اختیار به دیگری ، انتقال پاره ای ( و یا تمام ) اختیارات از شخصی به شخص دیگر : رئیس جمهور در رابطه با کلیه مسائل جنگ به وزیر دفاع تفویض اختیار کرد ( کلیه امور جنگ را به او واگذاشت یا کلیه اختیارات خود در زمینه جنگ را به وزیر دفاع واگذار کرد )

بپرس