مطالعه کردن


    study
    peruse
    plug
    read
    to study
    to peruse
    to consider

فارسی به انگلیسی

مطالعه کردن با دقت
pore

مطالعه کردن به سختی و با شتاب
bone

مترادف ها

study (فعل)
فرا گرفتن، تحصیل کردن، خواندن، بررسی کردن، اموختن، مطالعه کردن، درس خواندن

peruse (فعل)
بررسی کردن، مطالعه کردن، بدقت خواندن

پیشنهاد کاربران

بپرس