اسیدن

پیشنهاد کاربران

زبان پهلوی هر کاو شناسد
خوراسان آن بود کز وی خور آسد
خور آسد پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را خور زو برآید
( فخرالدین اسعد گرگانی )
آسیدن ریختی ست از آییدن ( آمدن ) ، می تواند در کنار طلوع کردن بکار رود ( به ویژه در دانش و ادبیات ) ، بدین گونه که:
...
[مشاهده متن کامل]

آسیدن: طلوع کردن.
آسش: طلوع.
آسنده: طلوع کننده.
آسان: طلوع کنان، درحال طلوع.
و. . .

طلوع کردن و برآمدن خورشید ( شعر فخرالدین گرگانی )

بپرس