ابتسار

لغت نامه دهخدا

ابتسار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گشنی کردن شتر با ماده ای که هنوزبه گشنی نیامده باشد. ( زوزنی ). ایغری کردن اشتر نر وقت اشتها. || گشن دادن خرمابن پیش از وقت آن. || حاجت خواستن پیش از وقت. || آغاز کردن بچیزی. گرفتن تازه چیزی را. || خفتن پای کسی. || متغیر گردیدن رنگ.

فرهنگ فارسی

گشنی کردن شتر با ماده شتر که هنوز به گشنی نیامده باشد حاجت خواستن پیش از وقت خفتن پای کسی

پیشنهاد کاربران

بپرس