ابداد

لغت نامه دهخدا

ابداد. [ اِ ] ( ع مص ) دست و چشم سوی چیزی یازیدن. دراز کردن دست خود را به سوی زمین. ( منتهی الارب ). || پراکنده کردن. پراکندن. بخش کردن. || نصیب هر یک را از عطا دادن. دادن هر یک را بهره و بخش.

ابداد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ بُدّ.

پیشنهاد کاربران

بپرس