ابن اثیر نصرالله بن محمد

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابن اثیر، ضیاء الدین، ابوالفتح نصر الله بن ابی الکرم محمد شیبانی جَزَری (558-637ق / 1163-1239م)، منسوب به جزیره ابن عمر است.
پدرش را که از طایفه بزرگ بنی شیبان بود، به سبب برخورداری از اعتبار اجتماعی، اَثیر، لقب داده بودند و به همین سبب، ضیاء الدین و دو برادر بزرگ ترش مجد الدین و عز الدین علی بن محمد به «بنو الاثیر» شهرت یافتند. اثیر از جانب اتابکان موصل سمت فرمانداری جزیره ابن عمر را داشت و سخت مورد اعتماد آنان و درعین حال، مورد احترام فراوان مردم جزیره بود.
ضیاء الدین، دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاه خود بسربرد و چون پدرش علاوه بر مقام و نفوذ اجتماعی، دارای اراضی زراعی فراوان نیز بود و فعالیت های بازرگانی هم داشت، در ناز و نعمت زیست و از کودکی به امر و نهی و داشتن خدم و حشم خوی گرفت. 21 ساله بود که با پدر و برادرانش به موصل رفت و در آنجا اقامت گزید.
ضیاء الدین در موصل که در آن روزگار، مرکز علم و ادب و جایگاه تلاقی فرهنگ ها و افکار گوناگون شرقی و غربی بود و مدارس پرآوازه داشت، به تحصیل علم اشتغال ورزید و پس از مدتی که - ظاهراً در حدود 10 سال - در صرف، نحو، لغت و فنون بلاغت مهارت یافت و از محضر استادان بزرگ آن زمان بهره مند شد. پیشرفت وی در این دوره، آن چنان سریع و چشمگیر بود که برخی آن را بالغ بر 20 سال انگاشته اند، اما ضیاء الدین قاعدتاً باید مراحل حفظ قرآن کریم و احادیث نبوی و اشعار قدیم و جدید عربی و فراگیری مقدمات علوم را در همان زادگاهش گذرانیده و به همت پدر، همانند دو برادر دیگر، در سنین نوجوانی به کمالات علمی و ادبی آراسته شده باشد.
در 595ق / 1199م که افضل بر قاهره چیره شد، مکاتباتی از جانب امیران شام با او انجام داد، سپس در 596ق، به خدمت او شتافت. در همان سال باز ملک افضل از قاهره گریخت و ضیاء الدین نیز مخفیانه از آنجا خارج شد. این دو یار وفادار بار دیگر در سُمَیْساط گرد هم آمدند. ضیاء الدین در «المثل»، جابه جا به این دوره از زندگی اش که تا 607ق / 1210م ادامه داشت، اشاره کرده است.
عاقبت از ملک افضل قطع امید کرد و به خدمت برادرش ملک ظاهر، فرمانروای حلب درآمد، اما در آنجا نیز کارش نگرفت و به موصل بازگشت و از آنجا به اربل و سنجار رفت و در هریک از این دو شهر مدتی بماند، تا سرانجام در 618ق / 1221م در مقام ریاست دیوان انشای امیر بدر الدین لؤلؤ، اتابک موصل، استقرار یافت و بقیه عمر را در همین مقام بماند.

پیشنهاد کاربران

بپرس