ابن حنبلی محمد بن ابراهیم

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] «ابوعبدالله رضی الدین محمد بن ابراهیم بن یوسف ابن عبدالرحمان حلبی»،مشهور به ابن حنبلی، مورخ، لغت شناس، شاعر و فقیه حنفی مذهب، در سال 908ق1502/م دیده به جهان گشود.
اشتهار او به ابن حنبلی، از باب انتساب به نیای بزرگش، عبدالرحمان است که قاضی حنابله در حلب بود. پدرش نیز به همین نام شهرت داشت و در حلب، به کار فقه و حدیث مشغول بود.
او در حلب زاده شد و همانجا زیست و وی را تاذفی، منسوب به قریه تاذف، در نزدیکی حلب نیز گفته اند. همچنین بنابر ادعای خود او که نیاکانش را از بنوربیعة دانسته، ربعی نیز خوانده شده است.
با آنکه حدود 75 کتاب نوشته و سخت مورد تمجید بوده است، از زندگی او چیزی نمی دانیم. گویی عمر او سراسر به تألیف یا تدریس در یکی از مدارس حلب گذشته و از هرگونه حادثه قابل ذکر تهی بوده است.
منابع موجود، حدود 100 سال بعد، به کار او پرداخته و همه به گفتاری کوتاه بسنده کرده اند. وی نظر به گستردگی شگفت مضامین کتاب هایش، استادان بسیاری داشته است که برخی را در منابع ذکر کرده اند.
او قرآن را نزد احمد باکزی، شرح شافیه جاربردی و شرح کافیه احمد هندی را نزد عبدالرحمان بن فخرالنساء، بخشی از صدرالشریعة در فقه حنفی را نزد ابن طاس بَصْتی، مطوّل و حواشی جرجانی بر آن را نزد احمد هندی، شرح النّخبه ابن حجر در مصطلحات حدیث را نزد محمد بن شعبان دیروطی، کتاب النّزهة در علم حساب را نزد خناجری، بلاغت را نزد موسی سرسولی، متن چَغْمینی در علم هیئت را نزد ولی الدین شروانی، قواعد صرف و نحو و عروض و منطق را نزد علی حصکفی خوانده است.علاوه بر این، او به تصوف نیز تمایل داشت و چنانکه خود گوید، قادری مشرب بود. همچنین در شرح احوال عبداللطیف جامی گوید که این شیخ، در تکیه خسرویه، او را «تلقین ذکر» کرد و سپس یک «دستورالعمل» به فارسی برای او نوشت، زیرا به سبب تدارک سفر، فرصت نوشتن آن را به عربی نداشت. آنگاه ابن حنبلی آن دستورالعمل را با اجازه شیخ به عربی ترجمه کرد و شعرهای فارسی آن را نیز به شعر عربی برگرداند. این رساله چون به تأیید شیخ رسید، میان دیگر صوفیان انتشار یافت. از این روایت درمی یابیم که ابن حنبلی، فارسی نیز می دانسته و حتی با ادب و شعر فارسی آشنا بوده و از آن تأثیر پذیرفته بوده است. البته هیچ اثری به زبان فارسی از او در دست نیست و خفاجی یکی از رباعیات او را که کاملاً هم وزن رباعیات خیام است، نقل کرده و گفته است: مصرع چهارم آن از امثال عجم است. از سرگذشت او، این را نیز می دانیم که در 954ق، حج گزارد و هنگام بازگشت، چندی در دمشق ماند و انبوهی از علما از محضرش کسب دانش کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس