ابوجعفر

لغت نامه دهخدا

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( ع اِ مرکب ) مگس. ( مهذب الاسماء ). ذباب. ( المزهر ). ابومنیه. ( مهذب الاسماء ).

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) این کنیت را چون مطلق آرند مراد امام محمدبن علی الباقر علیه السلام است و چون ابوجعفر ثانی گویند مقصود حضرت امام محمد تقی جواد سلام اﷲعلیه است.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) آخرین از علویان طبرستان. او در 316 هَ. ق. حکومت یافت و در همان سال سادات حسینی علوی طبرستان و دیلم را طائفه آل زیار گیلان برانداختند. ( التدوین ).

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) کنیت ابن ابی الأشعث. رجوع به ابن ابی الأشعث ابوجعفر احمد... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) ابن احمد یا ابن ابی احمد. یکی از ادبای اندلس. او545 هَ. ق. اسیر عبدالمؤمن نخستین سلطان موحدی و در بند او بود و آنگاه که عبدالمؤمن مرتبت وی در علم و ادب بدانست او را رها کرد و وزارت خویش بدو داد. وی اولین وزیر دولت موحدی و صاحب رسائل بلیغه است.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) کنیت ابن جزار احمدبن ابراهیم. رجوع به ابن جزار... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن حبش... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن حمزه عمادالدین ابوجعفر... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن زیات محمدبن عبدالملک شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن طقطقی محمدبن تاج الدین شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن عائشه ابوجعفر محمد... شود. و او را ابن عباد محمد مغنی نیز نامند.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به ابن مناذر ابوجعفر محمد... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َف َ ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن ابی عثمان کاتب... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َف َ ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن الحارث الخزار... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن عبداﷲ سرماری بلخی... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) احمدبن عبیدبن ناصح بن بلنجر نحوی ، معروف به ابوعصیده. وفات او به سال 273 یا 278 هَ. ق. بوده است.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) کنیت احمدبن علی بن احمد غرناطی. رجوع به ابن بادش... شود.

ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن ابی محمد یحیی بن المبارک الیزیدی... شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آخرین از علویان طبرستان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوجعفر (ابهام زدایی). ابوجعفر ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابو جعفر محمدباقر، امام باقر (علیه السلام)، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم• ابو جعفر ثانی، امام جواد (علیه السلام)، امام نهم از امامان دوازده گانه و یکی از چهارده معصوم• ابوجعفر ابن حبیب، اِبْن ِ حَبیب ، ابوجعفر محمد (د ۲۴۵ق /۸۵۹م )، مورخ ، نحوی و لغوی ، بغدادی• ابو جعفر احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری قمی، از راویان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری و از یاران ائمه (علیهم السلام)• ابوجعفر بانویه، بانویه، ابو جعفر احمد بن محمد بن لیث بن فَرقَد بن سُلَیْم بن ماهان، دانشمند و حکیم و فرمانروای سیستان• ابوجعفر حداد، از مشایخ بزرگ صوفیه در سده ۳ق/ ۹م• ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، محمد بن حسن بن علی، ملقّب به شیخ الطائفه، کنیه اش ابوجعفر، فقیه، محدّث و متکلم امامی قرن پنجم• ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه، ملقب به شیخ صدوق (ح ۳۰۵-۳۸۱ق /ح ۹۱۷-۹۹۱م )، محدث و فقیه بزرگ شیعه امامیه • ابو جعفر منصور عباسی، از خلفای بنی عباس• ابوجعفر ابن باذش، احمد بن علی انصاری (۴۹۱-۵۴۲ق / ۱۰۹۸-۱۱۴۷م )، خطیب ، مقری ، محدث و نحوی• ابوجعفر ابن زبیر، اِبْن ِ زُبَیْر، ابوجعفر احمد بن ابراهیم ثقفی ، محدث ، نحوی ، قاری، مفسر، ادیب و مورخ اندلسی معاصر نصریان غرناطه • ابوجعفر اسکافی، اِسْکافی ، ابوجعفر محمد بن عبدالله ، متکلم پر آوازه و تشیع گرای مکتب معتزله بغداد (د ۲۴۰ق /۸۵۴م )• محمد بن حسین برجلانی، ابوجعفر محمد بن حسین معروف به ابوالشیخ، صوفی، زاهد و محدث قرون دوم و سوم• ابوجعفر بلوی، بَلَوی ، ابوجعفر احمد بن علی ، نویسنده و دانشمند اندلسی قرن و ۰ق /۵ و ۶م • ابوجعفر بیکندی، بِیْکَنْدی، ابو جعفر محمد بن احمد بخاری حنفی (۳۹۲ یا ۳۹۴-۴۸۲ق/۱۰۰۲یا ۱۰۰۴-۱۰۸۹م)، محدث ، فقیه و متکلم معتزلی• ابوجعفر محمد بن حسن بن فروخ صفار قمی، از یاران امام حسن عسکری (علیه السلام) و از چهره های سرشناس یاران ائمه (علیهم السلام) و راویان حدیث
...

پیشنهاد کاربران

بپرس