ابوالدرداء

لغت نامه دهخدا

ابوالدرداء. [ اَ بُدْ دَ ] ( اِخ ) رهاوی. محدث است.

ابوالدرداء. [ اَ بُدْ دَ ] ( اِخ ) عویمربن عامربن مالک بن زیدبن قیس ، یا عویمربن قیس بن زیدبن امیه ، یا عویمربن عبداﷲبن زیدبن قیس بن امیةبن عامربن عدی بن کعب بن الخزرج بن الحارث بن الخزرج من بلحارث بن الخزرج ، و بعضی گفته اند نام ابوالدرداء عامربن مالک است و عویمر لقب اوست. و مادر او محبه دختر واقدبن عمروبن الاطنابه است. ابوالدرداء یکی از کبار صحابه کرام و فقیهی عاقل و حکیم بود و رسول صلی اﷲعلیه درباره او فرمود: عویمر حکیم امتی. و او را با سلمان پارسی مواخات داد. مسروق گویدبا صحابه رسول علیه صلوات اﷲ مشافهه کردم و دیدم که علوم آنان به شش تن منتهی شود. عمر و علی و عبداﷲ مسعود و معاذ و ابوالدرداء و زیدبن ثابت. و ابوذر غِفاری بدو گفت : زمین برنداشت و آسمان سایه نیفکند بر کسی که داناتر از تو بود. و او یکی از گردکنندگان قرآن کریم است. و قاسم بن عبدالرحمن می گفت کان ابوالدرداءمن الذین اوتوا العلم. و یزیدبن معاویه گفت ان اباالدرداء من الفقهاء العلماء الذین یشفون من الداء. از معاذبن جبل گاه مرگ او اندرزی خواستند گفت دانش رااز ابودردا طلبید. وقتی به ابوالدرداء گفتند اَلبّاءِ انصار همگی را شعر هست چگونه است که ترا شعری نشنیده ایم گفت من نیز وقتی شعری گفته ام و آن این است :
یرید المرء ان یعطی مناه
و یأبی اﷲ الاّ ما ارادا
یقول المرء فائدتی و مالی
و تقوی اﷲ افضل ما استفادا.
او در همه غزوات رسول جز احد حضور داشت و در حضور او به احد اختلاف است. عمر او را قضاء دمشق داد و قاضی بزمان عمر در غیبت خلیفه نائب خلیفه بود. واقدی گوید وفات وی به سال 32 هَ. ق. بود و دیگران 31 و 33 و 34 نیز گفته اند و ابن عبدالبر در استیعاب گوید حق آن است که وفات وی بزمان خلافت عثمان بود و هم در خلافت عثمان از دست معاویه قضای دمشق بدو مفوض گشت و باز صاحب استیعاب گوید اهل اخبار آورده اند که وفات او پس از صفین بسال 38 یا 39 بود لکن صحیح آن است که از پیش گفتم. و رجوع به عویمر و ابوالدرداء در استیعاب و به حبیب السیر چ طهران ص 172 و کتاب الکنی للدولابی چ هند ص 27 و رجوع به ام الدرداء در همین لغت نامه شود.
- آش ابودرداء. رجوع به آش شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس