ابوطالب علیه السلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
عبدمناف بن عبدالمطلب بن هاشم، عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و از بزرگان مکه.
گفته شده که نام وی عمران بوده و 35 سال پیش از عام الفیل متولد شده است. مادرش، فاطمه دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم بود که به سبب داشتن پسرانی چون عبدالله (پدر پیامبر) زبیر و ابوطالب (از داوران قریش)، زنی «مُنجِبَه» (زاینده فرزندانی نجیب) شناخته می شد.
پدرش عبدالمطلب، رئیس مکه و قریش در سال هشتم عام الفیل به هنگام مرگ، داوری و تولیت امور کعبه را به زبیر و کفالت محمد صلی الله علیه و آله و تولیت سقایت (آب دادن به حاجیان) را به ابوطالب سپرد؛ هر چند ابوطالب بعدها به سبب تنگ دستی، منصب سقایت را به عباس وانهاد.
با مرگ عبدالمطلب، ریاست در قریش اندکی دگرگون شد و کسانی چون ابن جدعان و ولید بن ربیعه نیز مدعی ریاست شدند. خشک سالی های پیاپی که از عهد عبدالمطلب پیدا شد و نیز جود و بخشش فراوان ابوطالب که گفته اند: در آن روز که او اطعام می کرد، کسی دیگر از قریش اطعام نمی کرد و سرانجام رونق تجارت و ظهور صاحبان ثروت، موجب تنگ دستی ابوطالب شد تا آن جا که محمد صلی الله علیه و آله و عباس برای کمک به او، سرپرستی 2 تن از فرزندانش را پذیرفتند.
موقعیت ابوطالب برای جانشینی عبدالمطلب به تدریج دچار تزلزل شد؛ اما سیادت معنوی وی که میراث خاندان او بود، همچنان تا هنگام مرگش باقی ماند. ابوطالب در عین تنگ دستی، سیدی بزرگوار و فرمانروایی پرهیبت بود. امام علی علیه السلام درباره ریاست او می گوید: پدرم در عین تهیدستی، سرور قریش بود؛ در حالی که پیش از او هرگز (شخص) تهی دستی بر قریش ریاست نکرده بود.
ابوطالب، وقار و حکمت حکما و هیبت ملوک را داشت و به گفته اکثم بن صیفی، حکیم عرب: حکمت، ریاست و حلم در ابوطالب گرد آمده بود. منصب داوری او در قریش نیز بدو جایگاهی ویژه بخشیده بود؛ چنان که در یکی از محاکمه ها، سنتِ سوگند در شهادت (قسامه) را بنیان نهاد و بعدها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز آن را همان گونه پذیرفت.
به سبب ارتباط خویشاوندی نزدیک ابوطالب با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حمایت های بی دریغ او از حضرت، بخش هایی از زندگی اش که با زندگی پیامبر ارتباط مستقیم دارد، بیشتر مورد توجه تاریخ نویسان مسلمان قرار گرفته است. ابوطالب پس از مرگ عبدالمطلب و بنا به وصیت او، برادرزاده 8 ساله اش را به خانه خویش برد و فراتر از فرزندان خود به او محبت کرد. شبانگاه بستر او را در کنار بستر خود می گسترد و غذایی ویژه برای او فراهم می آورد و به حکم پیشه خود که بازرگانی بود گاه عطر و گندم به شام می برد، و با این که فرزندانش به هم سفری با او تمایل داشتند، فقط پیامبر را با خود می برد و گویا هیچ سفری بی او نرفته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس