ابژکتیو

/~obZektiv/

برابر پارسی: آماج، درافکند، سردوربین

معنی انگلیسی:
objective

فرهنگ فارسی

عدسی دوربین، عدسی که تصویراشیائ رابه دوربین دهد، به معنی حقیقی، واقعی، محسوس، دارای وجودخارجی، قابل مشاهده واثبات

فرهنگ معین

(اُ ژِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - عدسی دوربین که تصویر شی ء را گرفته ، کوچک و بزرگ نماید و به داخل اتاق دوربین ،روی صف ح ة حساس منعکس کند. ۲ - واقعی ، ملموس ، قابل مشاهده .

فرهنگ عمید

۱. (فیزیک ) عدسی دوربین.
۲. (صفت ) حقیقی، واقعی.
۳. (صفت ) محسوس.
۴. (صفت ) دارای وجود خارجی، قابل مشاهده و اثبات.

پیشنهاد کاربران

برابر پارسی واژه ( ابژکتیو ) ، واژه ( برون آختی ) می باشد و برابر پارسی واژه ( سوبژکتیو ) ، واژه ( درون آختی ) می باشد.
ابژه= برون آخته
سوژه= درون آخته
ابژکتیو= برون آختی
سوبژکتیو= درون آختی
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: نسک ( کتاب ) های سنجش خرد ناب کانت و بنیادهای منطق نگریک ترگویه ای از دکتر شمس الدین ادیب سلطانی
در دوگانه انگاری عین و ذهن، پدیده یا هستنده ذهنی را سوژه و هستنده عینی را ابژه می گویند. امر ذهنی را سوبژکتیو و امر عینی را ابژکتیو گویند.
برابرنهادهای پارسی این واژگان، درونمایه و معنای آن واژگان را بهتر به پارسی زبانان می رساند؛

عینی، قابل مشاهده
مقصود . هدف . منضور مطلوب
به معنای بیرونی و شهودی می باشد، در فلسفه پدیدار شناختی به امر بیرونی یا Objective ( ابژه ) گفته می شود که یک امر عینی است. در مقابل آن واژه ی سوبژکتیو است که امر درونی اشاره میکند.

بپرس