احمد پاشا

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) یکی از وزرای سلطان احمدخان اول است. و او را در 1024 هَ. ق. حکومت مصر دادند و دو سال بدین مقام ببود. و در دوره سلطان مصطفی خان پاره ای مناصب دیگر داشت و نیز برتبه کاتبی ینی چری و امیر آخوری و ینگیچری آغاسی رسید.

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) در زمان سلطان محمودخان ثانی بمنصب صدارت عظمی رسید. اصلا از مردم طرابوزن است. آنگاه که باسلامبول آمد پس از طی بعضی مراتب برتبه قاپوچی باشی منصوب شد و سپس به نظارت ابرائیل کرسی رومانی منصوب گردید و چون حسن خدمت وی در آنجا مشهود شد او را بدر سعادت خواستند و رتبه امیرآخوری بدو تفویض شد و باز مأمور شد تا به اردوی تپه دلنلی ولی الدین که مأمور جهت صرب بودند آذوقه و مهمات برساند و در سال 1226 هَ. ق. از ادرنه بازگشته و مسند صدارت بدو مفوض گردید و پس از یکسال و پنج ماه معزول و ولایت ارزروم بدو محول گشت و کمی پس از آن بدانجا درگذشت و او هرچند جسور و غیورمردی بود لیکن نهایت ساده و از امور ملک داری بی بهره بود. رجوع به قاموس الاعلام شود.

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) او بروزگار سلطان عبدالمجید خان سمت مشیری داشت و در محاربه قرم بعض خدمات از او بظهور رسید و سپس ولایت شام بدو سپردند و بمشیریت اردوی پنجم منصوب شد و در 1272 هَ. ق. در وقعه شام بعلت سستیی که در کارهای او دیده شد او را اعدام کردند. رجوع به قاموس الاعلام شود.

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) چهارمین کس است که از دست دولت عثمانی ، حکومت مصر یافت. او یکی از رجال دربار سلطان سلیمان خان قانونیست و چون در فتح جزیره ردوس مصدر خدماتی نیک شد بمنصب وزارت ثالث رسید و در 929 هَ. ق. حکومت مصر بدو مفوض گردید و پس از چهار ماه که بدانجا حکومت راند دعوی استقلال کرد و بنام ملک منصور سلطان احمد خود را خطبه کرد و دوره استقلال او بیش از دوازده روز نکشید ووزیر اعظم وقت محمدبیک او را مغلوب کرد و او بگریخت و سپس مقتول شد ( در 930 هَ. ق. ). ( قاموس الاعلام ).

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) والی تونس و او در 1255 هَ. ق. بالوراثة ولایت تونس یافت و در دوره سلطان مجیدخان 15 سال این سمت داشت و در 1270 هَ. ق. وفات کرد و با رتبه وزارت ، حکومت تونس ببرادر او محمدبک مفوض گشت. رجوع بقاموس الاعلام شود.

احمدپاشا. [ اَ م َ ] ( اِخ ) او در زمان سلطان سلیمان قانونی بصدارت رسید و هم او مانند قره احمدپاشا از قوم ارناود است. در ابتدا دربان حرم همایون بود و سپس بآغائی ینگی چری و بگلر بیکی روم ایلی رسید و بدامادی صدر اعظم رستم پاشا مفتخر شد و بسمت سرداری او را بجانب روم ایلی فرستادند ولی از او خدمتی قابل تقدیر دیده نشده است و در 987 هَ. ق. بمسندصدارت رسید و ششماه بعد بعلت حصاة مثانه درگذشت. بااینکه نهایت غنی و نیکوکار بود از رای و تدبیر دور و نهایت تند و بدخو بود. رجوع به قاموس الاعلام شود.بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس