اریحی

لغت نامه دهخدا

اریحی. [ اَ ی َ حی ی ] ( ع ص ) مرد فراخ خوی. ( منتهی الارب ). واسعالخلق. مهربان. || جوانمرد. آنکه شاد شود چون عطا دهد. ( مهذب الاسماء ). مرد شاد بعطا دادن. هرکه از سخاوت پشیمان نشود. که خرّم بود در سخاوت کردن. سخی :
الالمعی الاریحی المربحی
واللوذعی الفیلسوف المدره.
عبدالرزاق بن احمد العامری الشاعر.

فرهنگ عمید

جوانمرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس