ازار رساندن

مترادف ها

incommode (فعل)
دست پاچه کردن، گیج کردن، درد سر دادن، ناراحت کردن، ازار رساندن، ناراحت گذاردن

hurt (فعل)
تیر کشیدن، ازردن، اذیت کردن، خسارت وارد کردن، اسیب زدن، خسارت زدن، خسارت رساندن، خسارت وارد اوردن، جریحه دار کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن

torture (فعل)
ازار رساندن، زجر دادن

molest (فعل)
عذاب دادن، تجاوز کردن، ازار رساندن، معترض شدن

injure (فعل)
اسیب زدن، ازار رساندن

plague (فعل)
بستوه اوردن، ازار رساندن، دچار طاعون کردن

فارسی به عربی

اذی , طاعون
( ازار رساندن(به ) ) اجرح

پیشنهاد کاربران

بپرس