استوارنامه

/~ostovArnAme/

معنی انگلیسی:
credentials, credential, credentials

لغت نامه دهخدا

استوارنامه. [ اُ ت ُ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) در اصطلاح امروز، حکمی است که ازطرف رؤسای کشورها به قنسولها و مأمورهای سیاسی داده میشود تا اعتبار آنها را نزد رؤسای کشور بیگانه استوار سازد و پیشتر اعتبارنامه سیاسی گفته میشد.

فرهنگ فارسی

معرفی نامه یااعتبارنامه وحکم انتصاب سفیریاوزیرمختارکه ازطرف دولت صادرمی شودتادرکشوردیگربه رئیس آن کشورارائه بدهد
( اسم ) حکمی است برای سفیران و دیگر ماموران سیاسی که از طرف روئ سای کشورها خطاب بدولتی که نمایند. سیاسی باید در کشور وی اقامت نماید صادر میشود اعتبارنامه ( سیاسی ).

فرهنگ معین

( ~. مِ ) (اِمر. ) حکمی است که از طرف رؤسای کشورها به سفرا و مأمورین سیاسی داده می شود تا اعتبار آن ها را نزد رؤسای دول بیگانه استوار سازد. قبلاً به این سند اعتبارنامه گفته می شد.

فرهنگ عمید

معرفی نامه، اعتبارنامه، و حکم انتصاب سفیر یا وزیرمختار که از طرف دولت صادر می شود تا در کشور دیگر به رئیس آن کشور ارائه دهد، اعتبارنامه.

مترادف ها

credential (اسم)
اختیار، گواهی نامه، اعتبار نامه، استوار نامه

پیشنهاد کاربران

اعتبارنامه سیاسی ،
که به شخص سیاسی داده میشه
هر سفیری که مامور میشه برای خدمت به کشور دیگه ای بره، معرفی نامه ای از رئیس کشور خود برای رئیس کشور میزبان میبره و به او تسلیم میکنه که به این استوارنامه میگن

بپرس