اسلام و نیازهای زمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قوانین کلی دینی که هماهنگ با فطرت انسانی است، در همة زمان ها و مکان ها ثابت است، و تحولات تاریخی و اجتماعی در آن ها تأثیر نمی گذارد، و احکام جزئی مربوط به حوادث تدریجی و مسائل مربوط به امور مالی، سیستم دفاعی و نظامی، وسایل و راه های ارتباطی، و برنامه ای عملی مربوط به نظام حکومت، همه و همه به والی و حاکم اسلامی واگذار شده است و او باید با توجه به مصالح جامعه، و از طریق مشورت با مسلمانان نسبت به این گونه مسائل برنامه ریزی کند و روش های مناسب را به کار بندد. بر این اساس احکام الهی ثابت و تغییر ناپذیر است؛ ولی روش های خاص به کارگیری و تطبیق آن ها بر مصادیق و موارد خاص، تحول و تبدل می پذیرد.
در باب خاتمیت دین، این پرسش از دیرزمان مطرح است که چگونه می توان میان خاتمیت و ثبات شریعت از یک سو، و پاسخ گو بودن دین به مسائل متغیر و متحول بشری، جمع کرد؟ جمع میان این دو، از قبیل جمع میان دو امر متضاد است؛ زیرا از یک سو حیات بشر پیوسته در معرض تحول و تطور است و هر روز مسائل جدید رخ می دهد که باید حکم دین را دربارة آن جویا شد. و از سوی دیگر، احکام دین در عصر و یا اعصار پیش از این بیان شده و پاسخ گوی مسائل زمان و مکان دیگری بوده که اکنون آن شرایط به کلی دگرگون شده است. در این صورت چگونه می توان با شریعت ثابت، پاسخ گوی مسائل متحول بشری بود؟
پاسخ نادرست
برخی برای حل این مشکل، مسئلة خاتمیت را به گونه ای تفسیر کرده اند که نتیجه آن پایان یافتن رسالت دین در عصر جدید است. به گمان آنان در عصر جدید، بشر از چنان رشد عقلی برخوردار است که دیگر نیازی به رهنمودهای وحیانی ندارد و خود می تواند زندگی خویش را در زمینه های مختلف رهبری کند و اسلام با بیان خاتمیت، در حقیقت، فرا رسیدن چنین مرحله ای در زندگی بشر را اعلان کرده است.بدیهی است چنین دیدگاهی در حقیقت ختم دیانت است، نه ختم نبوت . بر این اساس کار وحی اسلامی تنها اعلام پایان دورة دین و آغاز دورة عقل و علم است. این مطلب برخلاف نصوص و ضروریات دینی است که بر جاودانگی آیین اسلام تصریح و تاکید دارد.گذشته از این، طرف داران این نظریه، آغاز دورة جدید را پس از رنسانس غرب می دانند که در اواخر قرن چهاردهم میلادی آغاز شده و در قرن شانزدهم و هفدهم به کمال خود رسید.؛ یعنی بر این اساس پس از گذشت حدود ده قرن از ظهور اسلام، اعلان خاتمیت، ده قرن قبل از دورة جدید در تمدن بشری انجام شده است.در این صورت، باید پرسید طرف داران این دیدگاه از کدام آیه قرآنی یا حدیث معتبر چنین مطلبی را استفاده کرده اند که خاتمیت در ده قرن بعد از ظهور اسلام به وقوع خواهد پیوست؟!خاتمیت ـ چنان که از نصوص دینی به روشنی به دست می آید ـ یعنی بی نیازی شریعت از نسخ و تغییر، نه بی نیازی بشر از شریعت، خاتمیت یعنی این که دین و شریعت اسلام تا پایان دنیا باقی خواهد بود، و ایمان و عمل به آن یک فریضه الهی بر عموم بشر است. بنابراین راه حل مزبور به هیچ وجه قابل قبول نیست.
پاسخ درست
راه حل مشکل مزبور در دو چیز است:
← راهکار اول
...

[ویکی اهل البیت] اسلام و نیازهای زمان (کتاب). شامل دو کتاب به همین عنوان می باشد:
این کتاب که در زمستان 1345 شمسی و در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد اتفاق (تهران) و در یک جمع عمومی تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» و نیز نوشته کوتاهی به قلم ایشان در همین موضوع «به عنوان مقدمه» می باشد. این کتاب مجموع بیست و شش سخنرانی استاد مطهری در این زمینه است.
این کتاب حاوی بخش هایی جالب و دلکش در موضوع خود بوده و حلال مسائل مبتلا به زیادی در باب «اسلام و مقتضیات زمان» می باشد. خصوصاً با توجه به موقعیت زمانی حاضر که به یمن انقلاب شکوهمند اسلامی، حکومت به صالحان رسیده و در پی اجرای احکام می باشیم و طبعاً این سوال پیش می آید که آیا با توجه به تغییرات و تحولات زمان، اسلام که در چهارده قرن پیش نازل شده می تواند پاسخگوی مشکلات این زمان و هر زمان دیگری باشد؟
این کتاب پاسخگوی این گونه سوالات است. ناگفته نماند که استاد شهید بحث هایی در همین زمینه در سال 1351 ایراد نموده اند. این بحث ها به همراه دو بحث دیگر و نیز نوشته هایی از استاد در این باب، جلد دوم این کتاب را تشکیل می دهد.
در گفتار اول این کتاب چنین می خوانیم: «...احساس می کنم که برای نسل جوان این عقده ی روحی عجیبی است که آیا انسان می تواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات متغیر زمان چه می کند؟ آیا نظر اسلام این است که باید با مقتضیات زمان نبرد کرد و در حقیقت جلو قدرت خلاقه ی بشر را گرفت و نگذاشت محیط و زمین و زمان را عوض کند؟ یا برعکس، نظر اسلام این است که باید تسلیم زمان و مقتضیات زمان شد؟ و یا نظر سومی در کار می باشد یا لااقل توضیح در میان است؟».
نظریه ی نسبیت آداب و نسبیت عدالت و نسبیت اخلاق، همچنین قاعده ی ملازمه، عوامل تصفیه تفکر اسلامی، مسئله نسخ و خاتمیت، علت تغییر مقتضیات زمان ها، موضوعاتی هستند که استاد مطهری در این کتاب با بیانی شیرین و جذاب به بحث آن پرداخته اند.
جلد دوم این کتاب مشتمل بر نه گفتار است که از مباحث طرح شده در «انجمن اسلامی پزشکان» در موضوع مذکور در سال 1351 هجری شمسی، که حالت مباحثه داشته است، تشکیل یافته. مباحث این کتاب - خصوصاً نیمه اول آن که در چگونگی انطباق قوانین اسلام با شرایط مختلف زمانی می باشد - تا حد زیادی دید فقهی استاد شهید را در این خصوص و به ویژه هماهنگی آن با نظرات امام خمینی در باب اختیارات وسیع حاکم شرعی یا ولی فقیه را آشکار می سازد.
در جلد دوم کتاب «اسلام و نیازهای زمان» مسائل گوناگونی که پیرامون مقنضیات زمان قابل طرح است ذکر و به توضیح و بررسی آنها پرداخته شده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس